برج

برج

(7)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
905

علاقه مندان به این کتاب
15

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب برج

دایره زنان تنگ‌تر شد. نخستین شعله‌های آتش بلند شد. صدای ترق ترق لاك‌الكل صندلی‌های عتیق بلند شد. زن‌ها از پشت عینك‌های آفتابی‌شان وایلدر را خیره‌خیره نگاه می‌كردند، انگار كار سختی كه كرده بودند اشتهای آن‌ها را برانگیخته بود. و بعد همه با هم، از ته جیب‌های بزرگ پیش‌بندشان چیزی بیرون آوردند. در دست‌های خون‌آلود همه‌شان كارد بود، كاردهایی با تیغه باریك. اكنون وایلدر خجولانه اما خوشبخت، تاتی‌كنان به راه افتاد تا با مادران تازه‌اش دیداری كند.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی