خودزنی

خودزنی

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
252

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خودزنی

باران می بارید. تمام شب باران باریده بود. با این حال پنجره ماشین را کشیده بود پایین تا قطره ها سر و صورتش را خیس کنند. تمام تنش می سوخت. نگاهش به چراغهای بیمارستان رضوی که افتاد ناخودآگاه پایش را از روی گاز برداشت. کمی جلوتر، زد کنار و دست کشید روی صندلی سرنشین. به این فکر کرد که گوش را کجا گذاشته؟ مگر همین جا نگذاشته بود؟ گلدان شمعدانی را از روی صندلی برداشت و زیرش را نگاه کرد. نبود. خم شد و در داشبورد را باز کرد؛ دفترچه ی راهنمای ماشین و چندتا سی دی و عینکی که رویش بود، سر خورد تا لبه ی داشبورد. زیر قرآن کوچک را هم نگاهی کرد. نبود که نبود. کجا ممکن بود غیبش زده باشد؟ یک گوش درسته آدمیزاد که خوب یادش بود گذاشته پلوی شمعدانی ها، کجا می توانسته رفته باشد؟ از ماشین پیاده شد تا زیر صندلی ها را بگردد. قطره های باران به صورت و گردنش می خورد. -از متن کتاب-

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 93 صفحه
    • 130 گرم
    • 1
    • 1394

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی