نیمای داستان

نیمای داستان

(2)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
153

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نیمای داستان

انتشارات مروارید منتشر کرد:
عروسی دخترش این‌طور اتفاق افتاده بود: یك جوان زارع را دوست داشت. پیرزن راضی به مواصلت آن‌ها نبود. او را گول زدند. دخترش را پنهانی به محضر آخوند بردند. عقد كردند. پس از آن زن و شوهر شدند. عروس و داماد در زیر كلبه‌ی دهاتی خود رقص كردند. داماد هیزم می‌فروشد و بی‌بضاعت است. عروس زیر دیگش را آتش می‌كند. به نرجیس گفتم: «دیوانگی این است كه تو به آسایش آن‌ها راضی نیستی.» گفت: «روی حصیر می‌خوابند.» گفتم: «در عوض دو قلب یافت می‌شود كه یكدیگر را دوست دارند؛ قلبی است كه روی قلب می‌خوابد.» گفت: «چیزی ندارند.» گفتم: «چه دارایی بالاتر از محبت؟ اغلب، آن را در میان میلیون‌ها نمی‌توان یافت، ولی در كلبه‌ی كوچك یك فقیر ممكن است پیدا كرد.»...
از متن کتاب
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی