تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات موج منتشر کرد:
آنگاه در شیپورها دمیده شد.هزاران پریزاد به درون دژ تاختن گرفتند.دیوارها فرو می ریختند.دیوان به سوی داتیس تیر و نیزه می افکندند.داتیس فرود آمد.خمره شیشه ای کوچک در کنارش بود.از هیج چیز نمی ترسید.از هیچ چیز نمی هراسید.به دل دیوان زد.کشتارش پریشان کننده بود.حتی پریزادگان نیز از او می گریختند و می ترسیدند.رشته های دود چون دشنه هایی...چون کمندهایی...تنها تکه تکه می کردند و کشتار می نمودند.چنان دیوان در میان کمندها فشرده میشدند که از هم می پاشیدند.پاره پاره های پیکرشان باز به هر سو انداخته می شد رشته های دود دیوارها را فرو می کشیدند.پریزادگان بیشتری به درون دژ تاختن می گرفتند.هیچ کس و هیچ چیز تاب ایستادن در برابرشان نداشت.دود و آتش سراسر دژ را گرفته بودند.داتیس به پای دیوار نگاه کرد.هزاران دیو و پریزاد کشته شده بودند.انگار آن دریای خون آرامش می کرد.دست در دل دود فرو برد.خمره ی شیشه ای کوچک و ساده را به دست گرفت.آن را در برابر خود بالا آورد.از پشت آن به دژ نگاه کرد . هزاران تن در در پیکار و کشتار گرفتار بودند. اما انگار او آن رزم را نمی دید.آن هیاهو را نمی شنید.خیره به شیشه بود.انگار همه جهان در آن جا شده بود...
خنده اهریمنی و سیاهی لبانش را از هم گشود...
سرانجام او جاودانه شده بود...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر موج
به نظرم از جلد اول بهتر بود، وقایع سرعت بیشتری داشت و شخصیت ها بیشتر نمو داشتن