دختران دریاچه

(4)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
379

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب دختران دریاچه

انتشارات خوب منتشر کرد:
کیت یقه‌‌اش را باز کرد و چند جای خراش روی گردنش دید، انگار کسی ناخن کشیده بود. در آینه به سیمون خیره شد و با چشمان وحشت‌‌زده پرسید: «این دیگه چیه؟»
سیمون سرش را تکان داد: «نمی‌‌دونم. تا حالا همچین اتفاقی توی عمارت نیفتاده بود. هیچ‌‌وقت. چه قبل و چه بعد از فوت مامان‌‌بزرگ. همون‌‌طور که بهت گفتم اگه توی این خونه روحی باشه، روح اقوام ماست.»
«خب پس کی این بلا رو سر من آورده؟»
سیمون بازوی کیت را گرفت و چانه‌‌اش را روی شانۀ او گذاشت، به آینه خیره شد و گفت: «و چرا؟»
کیت احساس کرد ستون فقراتش دارد می‌لرزد. گفت: «تازه سررسیدها رو پیدا کرده بودم. شاید نمی‌خواسته من بدونم اون تو چی نوشته.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی