آسیاب دستی شیطان

(1)
نشر:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
248

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب آسیاب دستی شیطان

انتشارات دبیر منتشر کرد:
دو برادر بودند؛ یکی بسیار ثروتمند و دیگری بسیار فقیر. برادر ثروتمند با همه همسایه ها دوست بود، اما برادر فقیرش را انگار اصلا نمی شناخت، چون می ترسید برادرش چیزی از او بخواهد. عید به زودی از راه می رسید و هیچ خوراکی در خانه برادر فقیر نبود. روزی همسرش به او گفت:
- جشن عید را چگونه بگذرانیم؟ به خانه برادرت برو و از او درخواست کن کمی گوشت به ما قرض بدهد، دیروز یک گاو سر برید.
برادر فقیر اصلا دلش نمی خواست به خانه برادرش برود اما کسی را هم نمی شناخت تا کمی گوشت از او درخواست کند!
وقتی به خانه برادرش رسید، گفت:
- برادر، کمی گوشت به من قرض بده، عید نزدیک است و ما چیزی برای خوردن نداریم.
برادر ثروتمند یکی از سُم های گاو را به او داد و گفت:.
- بیا بگیر! برو به جنگل نزد شیطان!
برادر فقیر با خودش گفت: "حالا که این سُم را به شیطان داده و نه به من، پس باید آن را برای شیطان ببرم."
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی