معرفی کتاب کاراوال ۳ (پایان) اثر استفنی گاربر
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
جلد سوم سهگانۀ کاراوال از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
جلد سوم سهگانۀ کاراوال از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.
جوایزی که کاراوال ۳ (پایان) از آن خود کرده است:
• برندۀ جایزۀ بهترین کتاب فانتزی و علمی-تخیلی نوجوانان در سال 2019 به انتخاب کاربران گودریدز
معرفی رمان کاراوال ۳ (پایان):
استفنی گاربر اولین جلد سهگانۀ فانتزی کاراوال را در سال 2016 منتشر کرد که به سرعت تبدیل به پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد. جلد دوم این مجموعه با نام «اسطورهای» در سال 2018 و جلد سوم آن با نام «پایان» در سال 2019 منتشر شد و مانند جلد اول به سرعت تبدیل به پرفروشترین رمانهای فانتزی سال شدند. این مجموعه به بیش از 30 زبان ترجمه شده است.
واکنشهای جهانی به رمان کاراوال ۳ (پایان):
«سهگانۀ کاراوال پرفروشترین و تحسینبرانگیزترین کتاب گاربر است که پایانی هیجانانگیز و غافلگیرکننده دارد. اگر قسمتهای قبلی را نخواندهاید، حتما دست به کار خواندنشان بشوید چون این کتاب فانتزی ارزش خوانده شدن دارد.» -اینترنیمنت ویکلی
«گاربر سهگانۀ کاراوال را با همان ترکیب عاشقانه، جادویی و بازیهای قدرت و اکشن بیوقفه به پایان میرساند، که دو جلد قبلی را بسیار محبوب کرده بود. طرفداران این سهگانه از شگفتیهای فراوان پایان ماجرای داستان این دو خواهر لذت خواهند برد. این دو خواهر به همان اندازه که عاشق هستند میتوانند سیاست به خرج بدهند و زرنگ باشند.» -بوکلیست
«کاراوال پایانی جذاب و راضیکننده دارد.» -کایرکاس ریویوز
چرا نوجوانان باید این کتاب را بخوانند؟
سالهاست که ادبیات فانتزی تبدیل به ژانری محبوب در دنیای ادبیات شده است. پیش از این همه گمان میکردند کتابهای فانتزی تنها برای سرگرمی کودکان و نوجوانان نوشته شدهاند اما رفتهرفته این باور تغییر کرد و ادبیات فانتزی توانست نظر مخاطبین تمام سنین را به خود جلب کند. نوجوانان با خواندن این کتاب هیجانانگیز، یاد میگیرند که چگونه شجاع باشند و پای خواستههای خود بایستند. با اینکه کتابهای فانتزی همچنان در دستۀ کتابهای کودک و نوجوان جای میگیرند اما بزرگسالانی که به کتابهای فانتزی و ماجراجویانه علاقهمند هستند نیز از خواندن آن لذت خواهد بُرد. سهگانۀ کاراوال از آن دسته کتابهایی است که نه تنها نوجوانان بلکه بزرگسالان نیز از خواندن آن لذت خواهند بُرد.
جملات درخشانی از کتاب کاراوال ۳ (پایان):
«اولین بار که اسطوره به خواب تلا آمد، دقیقاً شبیه همان داستانهایی بود که مردم دربارهی او تعریف میکردند. به عنوان دانته، همیشه همچون رُز خالکوبیشدهی پشت دستش، لباسهایی به رنگ طیفهای مختلف سیاه به تن میکرد. اما امشب به عنوان اسطوره، پالتویی بلند و دنبالهدار و سرخ و اغواکننده با حاشیههای طلایی به تن داشت و کراواتی همرنگ آن و کلاه سیلندری خاص خود را پوشیده بود. دستههای موی سیاه براقش از زیر لبهی کلاه بیرون آمده و چشمان همچون زغال سیاهش را پنهان میکردند که وقتی به او نگاه میکردند برق میزدند. چشمهای اسطوره حتی از آب نیمهتاریک دورتادور قایق کوچکشان بیشتر برق میزدند. این نگاه برخلاف نگاهی که دو شب پیش، پس از نجات دادن تلا از درون دستهی ورقهای سرنوشت و تنها رها کردنش به او انداخت، سرد و بیاحساس نبود. امشب اسطوره مثل شاهزادهای شرور که از دل ستارهها فرار کرده و آمادهی بردن او به آسمان باشد، به تلا لبخند میزند.»
«ترقههای متعدد در آسمان بالای سرشان منفجر شدند و با جرقههای سرخ و نارنجی خود تلا را به یاد نمایش پرشور دو شب پیش انداختند. هوای بوی گوگرد گرفت. تلا سرش را بالا آورد و متوجه شد جرقهها طرح کلی قصر الانتاین... یا در واقع قصر اسطوره را به خود گرفتهاند. تا حدودی او را به این دلیل تحسین میکرد که توانسته بود به تمام مردم والندا بقبولاند وارث سلطنت امپراتوری نیمروز است. اما در عینحال به یاد داشت که زندگی اسطوره از بازیهای متعدد و متوالی تشکیل شده. تلا حتی مطمئن نبود اسطوره سلطنت را به خاطر قدرت و شکوهش میخواهد یا فقط دوست دارد بزرگترین نمایش تمام امپراتوری را به مرحلهی اجرا در بیاورد. شاید هرگز دراینباره مطمئن نمیشد. گفت: «لازم نبود اونقدر خونسرد و بدجنس ول کنی و بری.» اسطوره نفسی عمیق کشید و موجی ناگهانی به کنارهی قایق خورد و آنها را از کانالی باریک به سمت اقیانوس درخشان هدایت کرد. «بهت که گفتم تلا، من قهرمان داستان تو نیستم.» اما به جای آنکه او را تنها رها کند، داشت بیشتر به تلا نزدیک میشد.»
«آخرین ترقه به آسمان پرتاب و منفجر شد و منظرهی اطرافشان را به زیباترین سایهی رنگ آبی که تلا تابهحال دیده بود، مزین کرد. شبیه رنگ آرزوهای تحققیافته و رؤیاهای حقیقی بود. بعد با پایین آمدن جرقهها، موسیقی چنان شیرینی به گوش رسید که اگر سیرنها آن را میشنیدند، حسودیشان میشد. اسطوره میخواست او را اغوا کند. اما اغواگری هم شباهت زیادی به عاشقانه رفتار کردن داشت؛ از این نظر که تا وقتی ادامه داشت خیلی خوب و لذتبخش بود، اما بالاخره زمانی به پایان میرسید. ولی تلا بیشتر از اینها را میخواست. نمیخواست یکی دیگر از دهها دختر بینام داستانهای اسطوره باشد که عاشق او شده و گول حرفهایش را خوردهاند، آن هم فقط به این خاطر که اسطوره در قایقی بهسمت او خم شده و ستارهها در چشمانش درخشیدهاند. «نیومدم اینجا که باهات بحث کنم.» اسطوره دستش را بالا آورد، انگار که میخواست او را لمس کند؛ اما بعد انگشتانش را از کنارهی قایق پایین برد و با بیخیالی در آب سیاه اطراف آن فرو برد.»
تحلیلی بر رمان کاراوال ۳ (پایان):
کاراوال داستان یک رقابت افسانهای، عشقی خیرهکننده و پیوندی ناگسستنی بین دو خواهر است. استفنی گاربر با تخیل بی حدو مرزش در کاراوال شما را به جزیرهای جادویی میبرد. هیچ چیز در این جزیرۀ جادویی آنطور که به نظر میرسد نیست. مرز بین خیال و واقعیت در دنیای کاراوال گم شده و نامعلوم است. کاراوال، دنیاییست که با وارد شدن به آن درگیر پیچوتابی میشوید که شاید هیچوقت از آن زنده بیرون نروید. این کتاب تا آخرین صفحه پُر از رمزوراز است. شخصیت اصلی داستان کاراوال اسکارلت است، اسکارلت دختری حساس و احساساتی است و به همراهش ناامیدی و غم و شادی و سرور را تجربه خواهید کرد.
خلاصۀ داستان کاراوال ۳ (پایان)
در جلد اول کاراوال با دو خواهر به نامهای اسکارلت و تلا آشنا شدیم. اسکارلت رؤیای شرکت کردن در کاراوال را در سر داشت ولی پدرش تصمیم داشت او را مجبور به ازدواج بکند. گرچه اسکارلت به این خواسته رسید اما کاراوال آن چیزی نبود که گمان میکرد. اسطوره و مغز متفکر کاراوال تلا را ربود و اسکارلت باید هر چه زودتر خواهرش را نجات میداد. در جلد دوم تلا و اسکارلت سعی کردند به هویت واقعی اسطوره پی ببرند و حالا در جلد سوم و پایانی کاراوال، تلا و اسکارلت با چالش و عشقی جدید روبهرو میشوند.
دو ماه است که اسطوره تاج و تخت را تصاحب کرده است و تلا دو ماه است میداند، پسری که عاشقش بود وجود خارجی ندارد. حالا تلا باید تصمیم بگیرد که آیا میتواند به اسطوره، کسی که او را ربود و در واقع دشمن او است اعتماد کند. تلا و اسکارلت در جلد سوم کاراوال باید با غیرممکنها روبهرو شوند و تنها یک انتخاب پیش رو دارند، انتخابی که برای همیشه زندگی آنها و اسطوره را تغییر خواهد داد. کاراوال به پایان رسیده است اما شاید این تازه شروع بازی باشد، این بار کاراوال هیچ تماشاگری ندارد، فقط کسانی هستند که برنده خواهند شد و کسانی که قرار است همه چیزشان را برای همیشه از دست بدهند.
اگر از کتاب کاراوال ۳ (پایان) لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
کاراوال داستانی فانتزی و جادویی از دنیایی باورنکردنی و مرموز است. اسکارلت با ماجراجوییهایش قلب هر خوانندهای را به تپش درخواهد آورد. بنابراین اگر از خواندن کتاب کاراوال لذت بردید و به داستانهای فانتزی علاقه دارید، به شما پیشنهاد میکنیم کتابهای زیر را نیز بخوانید.
• سهگانۀ فونکه داستانی جذاب و فانتزی از دختری به نام مگی است که از قدرتهای عجیب و غیرطبیعی پدرش بیخبر است. زمانی که پدرش یکی از شخصیتهای کتاب سیاه قلب را از آن بیرون میکشد، همه چیز دنیای مگی تغییر میکند.
• امپراتوری نهایی اولین جلد از مجموعۀ مه زاد اثر برندون سندرسون است. مه زاد پرفروشترین مجموعۀ این نویسندۀ داستانهای فانتزی و حماسی است. داستان مه زاد در دنیایی پادآرمان شهری میگذرد، در شهری که دائماً خاکستر از آن فرو میریزد و تمام گیاهان از بین رفتهاند. اسکاها هزاران سال است که به بردگی گرفته شدهاند و قدرت مطلق در دست لرد فرمانروا است. داستان از تلاش یک گروه مخفی شروع میشود که سعی دارند این امپراتوری را سرنگون کنند.
• کتاب سایههای میان ما رمانی فانتزی و عاشقانه اثر تریشا لونسلر نویسندهٔ آمریکایی است. نویسنده در این رمان داستان پادشاهی را روایت کرده که سایههایی او را احاطه کردهاند، هیچکس حق ندارد به پادشاه نزدیک شود و او را لمس کند وگرنه کشته خواهد شد. در این میان دختری به نام آلساندرا سعی دارد با اغوای پادشاه، با او ازدواج کند، ملکه شود و بعد با کشتن پادشاه سایهها به قدرت برسد.
دربارۀ استفنی گاربر: نویسندۀ رمانهای فانتزی
استفنی گاربر نویسندۀ پرفروش نیویورک تایمز است. او چندین رمان نوشته بود اما موفق به چاپ آنها نشد تا اینکه چهارمین اثرش با نام «اپرای فضایی» نظر منتقدان را به خود جلب کرد و پس از انتشار بسیار پرفروش شد. نشر باژ مجموعۀ کاراوال او را با نامهای «کاراوال»، «اسطورهای» و «پایان» در ایران به چاپ رسانده است.
دربارۀ محمد صالح نورانی زاده: مترجم کتاب کاراوال ۳ (پایان)
محمد صالح نورانی زاده متولد دوم شهریور سال 1372 در شهر شیراز است. او در سال 1372 از دانشگاه شیراز مدرک کارشناسیاش را در رشتۀ الکترونیک گرفت اما بعد از آن به خاطر علاقه شدیدی که در نوجوانی به جهان داستانهای فانتزی داشت به سمت جهان ادبیات کشیده شد. این علاقه او را به سوی کتابهای ترجمه شده و ترجمه نشده سوق داد. اشتیاق نورانی زاده برای کتابهای نخوانده به حدی بود که به سراغ یادگیری زبانهای انگلیسی و فرانسه رفت تا بتواند پا به جهان جدیدی از دانش و ادبیات بگذارد. اولین کتابش را از روی سرگرمی ترجمه کرد اما بعد از آن از حدود سال 1394 ترجمه را به صورت جدی ادامه داد و با نشرهایی همچون تندیس، باژ، هوپا ، ویدا و کوله پشتی همکاری داشته است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
خیلی این مجموعه رو دوست داشتم قطعا ارزش خوندن رو داره.می تونست انتهای پرهیاهو تری داشته باشه ولی تقریبا پایانی که ساخت راضی کننده بود. غرق دنیای کاراوال شدن خیلی برام زیبا بود و دوستان کتابخون میدونن که هر چی سن از نوجوانی به جوانی بالاتر نیره سطح توقعمون هم بالاتر میره. خیلی وقت بود هیچ کتابی نتونسته بود توقعم رو برآورده کنه ولی کاراوال این کارو کرد🤗
پایان ایدهی نسبتا خوبی داشت؛ اما متاسفانه با رمنس بیخود خرابش کرد. حقیقتا جلد اول رو بیشتر دوست داشتم.مترجم خوب عمل کرده؛ توصیفات نویسنده خوبن اما اماان از شخصیتپردازی کتاب.