سیاه گلیمان

(0)
نویسنده:

220,000ریال

198,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
127

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سیاه گلیمان

انتشارات ایهام منتشر کرد:
آقا ابراهیم گفت: خدا را شکر من هم اجاق خانه ام با سه پسر هیزم بیار روشن مانده است. پسر برای پدر می ماند و اسم و رسم پدر را نگه می دارد. والا که دختر سایه ی ابر است ، موقت و رفتنی.
پدرم در جواب گفت: نگو آقا ابراهیم، نگو که خدا غضبش می گیرد. همین دختر بزرگ من مددرسانم در حساب و کتاب مغازه است. آنچنان اعداد و ارقام را با هم جمع و کم می کند که چرتکه هم کنارش کم می آورد. در پاییز هم به مدرسه می رود و هم در اوقات فراغتش حساب و کتاب من را وارسی می کند. ابراهیم گفت: درس و مدرسه به کار دختر جماعت نمی آید. دختر که برود مدرسه چشم و گوشش باز می شود. قلم در دست رقصاندن همان و بی آبرو کردن پدر و برادر همان.
پدرم پرسید: مگر بچه هایت مدرسه نمی روند؟
ابراهیم گفت: پسرها را کاری ندارم هر چقدر میلشان کشید درس بخوانند. اما دخترها را اجازه نمی دهم. آقا ابراهیم در حالی که داشت آتش حنجره اش را چاق می کرد، در ادامه گفت: آخر چی چی یاد بگیرد مرد خدا؟ اصلا زن را چه به سواد؟ که چه بشود؟ همین که دختر زورش رسید سینی چای را بلند کند باید شوهرش داد و فرستادش پی خانه ی شوهر. همین خرامان دختر بزرگم هرسال یک تخته فرش دوازده متری می بافد. اگر درس می خواند که مجال هنرآموزی نداشت. کار زن جماعت رفت و روب و پخت و پز و رسیدگی به امور خانه است. همان کاری که اجداد ما هزاران سال پیش از زنان توقع داشتند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی