نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات پرسش منتشر کرد:
برای جلوگیری از واژه حق نداشتن اجازه به موجودی متولد شود که در وضعیتی بحرانی و تراژیک بار گناهی که بر دوش ماست بر شانه های ضعیف او حمل شود، همچون ما که بار گناهان پدران خود را بر دوش کشیدیم. زیرا اینها مایه رستگاری آنان می شد، اما نه ارواح آنان که مدام در گوشه و کنار آشیانه ما به دریوزگی آموزش پرسه می زنند نه غرایز ما که به طمع تداوم این گناه دلخوش به آن هستیم که حاملان دیگری برای آنکه خود نتوانستیم حمل کنیم یافتهایم و با رفتن ما عقوبت را به دیگرانی داده ایم که چه بسا خواستهشان نیست. هرکس که بعد از گناه نخستین چشم بر خطاهای خود و دیگران را ببندد شایسته نام انسان نیست و تنها نمیتوانند نقاط اتصال به بشریت را بنا نهند. دکتر جوهره خود روح پاکی و عظمت انسان را دارا باشند و مغضوب آن و رانندگان از این دایره حق ندارند که به حیات شیطانی خویش تداوم بخشند. تنها در این صورت است که بخشیده خواهند شد و این بخش هایش و آموزش روح آنان و همچنین روح کسی که هرچند محصول گناه است، اما تنها به خاطر گناه دیگران و بدون آن که آلودگی به هرگونه خبط و خطایی پیدا کند بزرگترین نعمتی است که فقدان او را در این جهان توجیه میکند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
وقتی که صغری نفت ریخت رو خودش، خدایی شد که زود سر کردم. نذاشتم هیشکی بفهمه. اگه نه همون وقتا بیآبرو میشدیم. به زور راضیش کردم. پسره هم بدبخت شد، ول کرد رفت اجباری سر به نیست شد. سر خاکش هم نرفتیم. پیرمرد دلش میخواست، اما جرئت نکرد. هی میرفت دم در، میاومد پس. منم هیچی نگفتم. اونم فهمید که نوا بره. اومد نشست پهلوم و جم نخورد.