کاترین کبیر (گالینگور)

(2)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
746

علاقه مندان به این کتاب
11

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کاترین کبیر

انتشارات تاو منتشر کرد:
روز بیست و پنجم ماه دسامبر 1743 میلادی، یعنی روزی که شب قبل از آن در سراسر دنیای مسیحیت مردم مراسم جشن نوئل را برپا کرده بودند، یک سواری در جاده ای که از برلن منتهی به شهر کوچک «زربست» -کرسی منطقه ای به همین نام- می شد، اسب می تاخت. با اینکه در آن شب برف می بارید و ممکن بود که اسب در حال تاخت زمین بخورد و سوار آسیب ببیند، راکب آن اسب از سرعت خود نمیکاست، زیرا می دانست حامل نامه ای است که باید هرچه زودتر به مقصد برسد.
اگر برف ادامه می یافت و روی زمین می نشست، به طور حتم از سرعت سوار مزبور میکاست و مجبورش میکرد که با قدم اسب حرکت کند، ولی مقارن ساعت نه بعدازظهر ریزش برف قطع شد و آن سوار به یک چاپارخانه که کنار آن یک مهمان خانه روستایی بود رسید و بانگ زد: فوری یک اسب تازه نفس به من بدهید. هنگامی که اسبی از اصطبل خارج می کردند تا به وی واگذارند، او در مهمان خانه روستایی یک جام نوشیدنی نوشید و از مهمان خانه چی پرسید: از اینجا تا زربست چقدر راه است؟ مهمان خانه چی گفت: ابتدا اجازه بدهید که به مناسبت عید نوئل به شما تبریک بگویم و اما از اینجا تا زربست سه فرسنگ راه است و اگر یک اسب راهوار داشته باشید، قبل از نیمه شب به آنجا خواهید رسید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی