رامپ (بازروایی افسانه ی رامپلستیلتسکین)

(1)
نویسنده:

1,850,000ریال

1,665,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
266

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب رامپ

انتشارات پیدایش منتشر کرد:
این کتاب نخستین بار در سال ۲۰۱۳ با نام اصلی Rump: The True Story of Rumpelstiltskin منتشر شد و نامزد دریافت جایزه‌ی کتاب بلوستم و جایزه‌ی ماگنولیا شده است. نشر پیدایش این کتاب را با ترجمه شهلا انتظاریان از دسته رمان نوجوان برای نوجوانان بالای ۱۲ سال منتشر کرده است.
در سرزمینی جادویی که اسم هرکس سرنوشتش را تعیین می‌کند، رامپ ۱۲ ساله مضحکه‌ی خاص و عام است تا روزی که چرخ نخ‌ریسی مادرش را پیدا می‌کند و می‌تواند از کاه، طلا بریسد. رد، دوست صمیمی‌اش به او هشدار می‌دهد که جادوگری خطرناک است و حق هم دارد. چون رامپ هر بار که با چرخ کار می‌کند، بیشتر در نفرین سیاه آن فرو می‌رود. او برای خنثی کردن این نفرین باید با غول‌ها و دیوها و سیب‌های زهرآگین و ملکه‌ای خودخواه روبه‌رو شود.
گزیده‌ای از کتاب رامپ
مادرم اسم مرا رامپ گذاشته که معنی‌اش کف است. اهالی دهکده خوش‌شان می‌آید به اسم من بخندند، شاید حق دارند بخندند. ولی اصلا درست نیست. دست‌کم به نظر من و مامان‌بزرگ درست نیست. راستش مادرم اسم دیگری برای انتخاب کرده بود، یک اسم محشر، ولی کسی نتوانست بشنود. همه فقط قسمت اولش را شنیدند. بدترین قسمتش را.
وقتی من به دنیا آمدم، مادرم خیلی مریض بود. به گفته‌ی مامان‌بزرگ تب داشت، سرفه می‌کرد و من زودتر از موقع به دنیا آمدم. با این حال مادرم بغلم کرد و زیر گوشم اسمم را گفت. اما کسی غیر از خودم نشنید. مامان‌بزرگ پرسید: «اسمش؟ بهم بگو اسمش چیه.»
مامان گفت: «اسم پسرم رامپ … آه ه …» و سرفه و سرفه و سرفه کرد. بعد مامان‌بزرگ مرا از بغل مادرم گرفت و به او یک نوشیدنی گرم داد.
«آنا، اسمش رو بگو. کامل بگو.»
ولی مادرم هیچ چیزی نگفت. یک نفس دیگر کشید، بازدمش را توی هوا فرستاد و دیگر نفس نکشید. اصلا.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی