خان جهانگیر

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
312

علاقه مندان به این کتاب
4

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خان جهانگیر

انتشارات علم منتشر کرد:
از آنجا که دخترک را تازه به خانه آورده بودم و همه توجهم معطوف به او بود، پسرک که تنها و بیکار در گوشه ای نشسته بود، قبل از ما سر و صدا را شنید. چندین بار با بانگ بلند نامم را صدا کرد تا سرانجام دست از کار برداشتم، برگشتم و گوش خواباندم.
در آغاز همهمه محو و فروخورده ای به گوشم رسید و آنگاه نعره هولناکی برخاست. صدای ضربه های پیاپی و گنگی شنیدم که به نعره شکستن امواج برصخره های ساحل می مانست. و سپس فریادهای خوفناکی برخاست که دم به دم برشدت و برتیزی صدایشان افزوده می شد. موهای تنم از ترس راست ایستاد.
دخترک زانو در بغل گرفت و آهسته گریه را سر داد. پسرک از خوف به خود لرزید و بی اختیار دست به گلو برد.
همهمه و فریاد از همه سو برمی خاست، یعنی که فکر فرار و جستن از خطر، عبث بود. من از آن احمق ها نیستم که به محض مواجهه با نخستین خطر مهار اعصابشان را از دست می دهند. مهاجم را نمی شناختم، اما هرکس که بود، نمی خواستم مرا درمانده و وحشت زده ببیند یا فرار شتابزده و بی ثمرم را مشاهده کند.
هر فاجعه ای که در راه بود، می خواستم که ما سه نفر موقر و آراسته به پیشوازش برویم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • مترجم
    • نشر
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • گالینگور
    • 539 صفحه
    • 700 گرم
    • 1
    • 1400

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی