درگاه این خانه بوسیدنی است

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
413

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است

انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:
داغ این قدر سنگین بود که این بچه ها را یادم رفت. چند ساعت در خانه آشوب بود. داداش از زبان بچه ها نمی افتاد. اشک می ریختند و صدایش می زدند. عزیز برای مرگ محمد صبوری کرد و صدایش به گریه بلند نشد. غم داوود کاسه صبر عزیز را هم پر کرد. دستش را می گرفتم تا خودش را نزند، زهرا بی تاب می شد. زهرا را آرام می کردم، علیرضا سر به دیوار می کوبید. سراغ علیرضا می رفتم، می ترسیدم رسول از غصه دق کند. از اینکه آن طور به بچه ها خبر دادم پشیمانم. کاش آن پلاک بدون زنجیر را نشانشان نمی دادم. کاش غم را در دلم نگه می داشتم تا بچه هایم جلوی چشمم بال بال نزنند. کاش عزیز را آن طور ناگهانی باخبر نمی کردم. کاش می توانستم آرامشان کنم. کاش لااقل حاجی بود و دستی به سرمان می کشید. کاش آدمیزاد این قدر ناتوان نبود.کاش و هزار کاش که گفتن هیچکدام دیگر سودی ندارد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی