فصل آخر

(2)
نویسنده:
نشر:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
234

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب فصل آخر

انتشارات کتندر منتشر کرد: این قصه ی مکرر عشق است.هرکس خورشیدش را پیدا میکند.بی اختیار چشم در چشم او می دوزد و برای ابد در ناامیدی غرق میشود...یوسف،خورشیدی رعنا بود.رعنا وقتی چشم در چشم خورشیدش دوخت که هنوز از غروب چیزی نمی دانست. پسر وقار السلطنه را در حالی پیدا کردند که روی صندلیش مرده و دست هایش به صندلی بسته شده بود.چیزی دزدیده نشده بود.همه چیز در جای خود بود؛خصوصا رازی که همه ی اهل خانواده می دانستند اما حتا برای همدیگه تعریف نمیکردند چیز دیگری هم در اتاق پیدا شد؛دو بسته پاکت قدیمی که از شدن کهنگی،زرد و پوسیده شده بود.یکی از بست ها پاکت کارت های عروسی بود و بسته ی دیگر،نامهه ای یک دختر ؛عروسی ای که هرگز سر نگرفت و دختری که قرار بود با او ازدواج کند و نکرد... فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 240 صفحه
    • 276 گرم
    • 1
    • 1390

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی