30 قصه 30 شب (1)

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
81

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب 30 قصه 30 شب

انتشارات الماس پارسیان منتشر کرد:
بز دانا
آقا گرگه هر روز از دور گله ی بزرگ مش سلیمون را نگاه می کرد و از اینکه با وجود سه تا سگ نمی توانست به گله نزدیک شود، خیلی ناراحت بود.
یک روز وقتی که یکی از میش ها از بالای تپه افتاد و مرد، فکری به سر آقا گرگه زد. او قبل از اینکه کسی بفهمد زود رفت و لباس میش را از تنش درآورد و پوشید. دست ها و پاهای سیاهش را با آرد سفید کرد. آن وقت یواشکی وارد گله شد و برای اینکه کسی شک نکند، سرش را روی علف ها خم کرد انگار که مشغول خوردن علف ها است.
اما ماجرا از اینجا شروع شد که یکی از بزهای خیلی زرنگ نزدیک گرگ رفت و...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی