روایت دوم

روایت دوم

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
129

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب روایت دوم

شب‌ خواب‌ می‌بینم‌ با آقای‌ «گ‌» درون‌ باغی‌ نشسته‌ایم‌ که‌ درختانش‌ همه‌ از کلمات‌ درست‌ شده‌اند. آقای‌ «گ‌» سیگارش‌ را می‌گیراند و پکی‌ به‌ آن‌ می‌زند و می‌گوید: «بخوان‌.» کاغذ را از جیبم‌ بیرون‌ می‌آورم‌، نگاهی‌ به‌ دور و برم‌ می‌اندازم‌ که‌ از چشمان‌ هشیار او دور نمی‌ماند و بعد می‌خوانم‌: «باد که‌ موهای‌ رویا را در هوا پخش‌ کرد!

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی