چشم سیاه دوست داشتنی

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
90

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب چشم سیاه دوست داشتنی

انتشارات نامه مهر منتشر کرد:
امیرعلی هم آن روز را به خاطر داشت.
حضورش این جا و درست پشت همان میز چه معنی می توانست داشته باشد؟
بی اراده بی هیچ حرکتی ایستادم و بهش نظر دوختم. خوب و دلی سیر تماشایش کردم. او هم از جایش تکان نمی خورد. گویی به شدت در افکارش غرق بود.
حتی از این فاصله می توانستم گرد اندوه عمیقی را که صورت زیبایش را پوشانده بود، ببینم و دلم برایش بلرزد. تنها کاری که باید می کردم این بود که به خودم جرات می دادم و وارد کافه می شدم؛ روی همان صندلی خالی می نشستم و با او حرف می زدم. سنگ هایم را وا می کندم و شاید آن وقت این کینه و نفرت همینجا که برایم مقدس بود، تمام می شد؛ اما دریغ از ذرهای دل و جرأت که امیرعلی با نفرتش از من گرفته بود.
به شدت آسیب پذیر شده بودم و طاقت تلخی اش را آن هم در چنین . جای خاطره انگیزی نداشتم. تنها مکانی که برایمان یادآور یک خاطره ی زیبا و مشترک بود.
نمی خواستم این یاد را نابود کنم.
نگه داشتنش حقم بود، نبود؟
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی