نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات سرزمین اهورایی منتشر کرد:
قدم هام را با تردید برداشتم. رفتم بالا. پنجرۀ هال باز بود. آفتاب از روبهرو تابیده بود توی صورتم. توران خانم ایستاده بود جلوی پنجره، ضد نور؛ و چهرۀ تاریک و خسته اش به گرفتگی فضای خانه شان اضافه کرده بود، نفهمیدم گریه می کرد با چهره اش حالتی از گریه داشت. با دست اشاره کرد سمت اتاق مریم. رفتم جلوتر. در اتاق را باز کردم. شاید باور نکنی تانا، انگار بمبی افتاده باشد توش، یا زلزله ای چیزی که فقط اتاق مریم را آوار کرده باشد. تمام کتاب ها و لباس ها و وسایلش پخش زمین بود. کمد و کتابخانه اش هم یک بری افتاده بود کناری. برگ های گل بنفشه آفریقایی اش قهوه ای و خشک شده بود. خودش هم مُرده بود انگار. جای پوسترهای شاملو، هدایت و فروغ، سه تا مستطیل سفید مانده بود روی دیوار. هر جای خانه را که نگاه می کردم، مریم را می دیدم که هنوز از کودکی اش درنیامده. انگار ایستاده بود گوشه اتاق و عروسک ها و کتاب هاش را توی طبقه کمدش جابه جا می کرد. مثل سربازهای شکست خورده، وسایلش افتاده بودند روی زمین. هیچ چیز نمی تواند مریم را از یادم ببرد؛ و نه هیچ خنده ای لبخندش را؛ و نه هیچ کلمه ای حرف هایش را. توران خانم گفت «فقط آن سه تا پوستر را با خودش برده. با یک ساک دستی کوچک.» حتی چمدان هاش مانده بود گوشه خانه. گفته بود «نمی خواهم وقتی رفتم هیچ چیز مرا یاد این جا بیندازد.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.