نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات صدای معاصر منتشر کرد:
چرا حس می کردم هر لحظه به پرتگاه نزدیک می شوم؟ سیروان شیرینی ای برداشت و در پیش دستی اش گذاشت و گفت:
- بله... کام شما شیرین نباشه، کام کی شیرین باشه آخه؟!
عمو با خشم گفت:
- نیومده جنجال به پا نکن پسر! گفتی می آم؛ تبریک می گم و می رم. این بود تبریکت؟!
مگر سیروان حرمت سرش می شد؟! مگر اصلا درک می کرد کجاست؟! انگار عقلش را از دست داده بود. با غیظ گازی به شیرینی اش زد و گفت:
- چیه باباجون، شما دیگه چرا؟! ناراحت نیستی عروس سابقت شده زن یکی دیگه؟! مگه دیروز خودت نبودی که می گفتی حیف شد؛ نازنین برای ما بود؟! هان، تو نبودی مگه؟!
آیدین از جا بلند شد و من هم از آتشفشان بیدار در نگاهش از جا پریدم.
سیروان با بلند شدن آیدین، پوزخند زد و رو به من گفت:
- نازنین جان، به شازده پسر و خونواده ش نگفتی یه روزی دستات تو دستای من بود؟! یه روزی عاشقم بودی؟! ها نگفتی؟!
تیر خلاص زده شد و من مردم. حادثه اتفاق افتاد. آیدین نعره زد:
- خفه شو!
آنچه نباید می شد؛ شد...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.