تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات ایهام منتشر کرد:
سهراب کنار حوض نشست و در حالی که با دستش موج کوچیکی روی سطح آب راه انداخته بود رو به مادرگفت: اسمش كژاله، به دختر کرد خیلی قشنگ. مادر اخم ریزی کرد و در حالی که با آبپاش به گلدونای شمعدونی کنار دیوار آب می داد گفت: خوشگلی که نون و آب نمی شه مادر زن باید نجیب باشه، بساز باشه. سهراب خندید و گفت: هم نجیبه هم بساز.
بیشتر از هشت ساله که می شناسمش، بین دانشجوهای پزشکی هم هوش و ذکاوتش زبونزده هم نجابت و اخلاقش. تازه اونم مثل من بورسیه شده، قراره با هم بریم المان.
مادر ابپاش پلاستیکی قرمزو لب باغچه گذاشت و گفت: پس رفتنت حتمیه. سهراب دستی به موهای صاف و مشکیش کشید و گفت: برای همیشه که نمی خوام برم، تخصص که گرفتیم برمی گردیم، شما فقط راضی باش بقیه ش حله.
مادر آهی کشید و گفت: کور شه مادری که پیشرفت بچه شو نخواد اما چه کنم، مادرم طاقت دوری ندارم می ترسم بری و...
سهراب از جا بلند شد به سمت مادر رفت. دست سرد و چروکیده ی مادر رو به ارومی فشار داد و گفت: برمی گردم
تو فقط راضی باش بقیه ش حله.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر ایهام
