تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات ققنوس منتشر کرد: نشست و گفت: «ببینم، شناسنامه‌ای، كاغذی، نشونی نداره؟» دست توی جیب‌های شلوار مرده كرد. سه ریال پول درآورد و بعد گذشت سر جایش. از توی جیب پیراهنش كاغذ تاخورده‌ای بیرون آورد. تای كاغذ را باز كرد. عكس زنی توی كاغذ بود. مراد و تراب سر پیش آوردند. فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر ققنوس
