عملیات عطش

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
76

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب عملیات عطش

انتشارات 27بعثت منتشر کرد:
حال حسین زاده لحظه به لحظه بدتر می شود. خون زیادی ازش رفته و مدام چشم هایش سیاهی می رود. سه چهاردفعه پاهایش سست می شود و می خورد زمین.
بدنش دارد می سوزد. مثل بچه ها به گریه افتاده. یك جا از بی رمقی، زانومی زند و به حالت سجده می افتد روی زمین. باور هژ صدایش می کند که از جا بلند شود.
می گوید: «حسین... پاشو توروخدا.. پاشو..» اما حسین زاده که درد بازوی شکسته امانش را بریده، جان حرف زدن ندارد. باورهژ دوباره صدایش می زند.
این دفعه خیلی محکم می گوید: حسین! به جان مادرم اگه بلند نشی می زنمت...»
حسین زاده به التماس وناله می گوید: یه کم دیگه بذار بشینم.. نمی تونم راه برم.. نا ندارم..»
باورهژکه وقتی برای جروبحث ندارد،
محکم با لگد می کوبد به پهلوی حسین زاده. آه از نهاد حسین زاده بلند می شود، سرش را بالا می گیرد وبه عتاب می گوید: «نامرد... برای چی می زنی آخه؟..»
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 264 صفحه
    • 262 گرم
    • 1
    • 1400

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی