نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات بینش نو منتشر کرد:
کتاب حاضر روایتی است از متیو لیبرمن، محقق برجسته علوم اعصاب اجتماعی. او با استناد به برخی پژوهشهای انجام گرفته در دو دهه اخیر، و با زبانی جذاب و متقاعدکننده میکوشد به مخاطبانش بگوید مغز انسان برای اجتماعی بودن طراحی شده است، اگر با شواهد و تفسیرهای ارائه شده در این اثر موافق باشید، آنگاه باید بپذیرید که اجتماعی بودنِ نوع انسان محصول جانبی هوشمندی او نیست و چه بسا این اجتماعی شدن مغز است که موجب هوشمندیاش شده است.
کتاب مغز اجتماعی در کنار دفاع از ایدهای که مطرح میکند، به طور ضمنی حوزه علوم اعصاب اجتماعی را نیز معرفی میکند. حوزهای بسیار جذاب که فصل مشترک علوم شناختی، علوم اعصاب، و روان شناسی اجتماعی است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
مغز اجتماعی از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.
کتابِ مغز اجتماعی از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
متیو لیبرمن یکی از پیشگامان علوم اعصاب شناختی رفتاری است که شاخهٔ جدیدی را در این رشته بنیان نهاده است. کتابِ مغز اجتماعیِ این پژوهشگر اولینبار سال 2013 منتشر شد. این کتاب بر اساس آخرین تحقیقات و یافتهها در زمینهٔ مفاهیم مهم اجتماعی نوشته شده است و نویسنده در این کتاب به سازوکارهای عصبی ذهن اجتماعی پرداخته و سعی کرده است تا اهمیت این سازوکار را در زندگی اجتماعی انسانها روشن سازد.
«آیا ما واقعاً میدانیم مغز چگونه ما را هدایت میکند؟ لیبرمن، یکی از پیشگامان علوم اعصاب شناختی اجتماعی است و در کتاب مغز اجتماعی شواهد تازهای را رو میکند و نشان میدهد که بیش از پول یا سایر انگیزههای بیرونی، مغز انسان با ایجاد ارتباط با دیگران پاداش دریافت میکند. او مدعی است که مغز انسان با تکامل به چنین دورهای رسیده و جهان را از دیدگاه اجتماعی مشاهده میکند.» - بریجیت ثورسون، بوکلیست
دانستن نحوهٔ تأثیر مغز بر روابط اجتماعی و این سازوکارهای ذهنی بر رفتار، برای بهبود بخشیدن به زندگی افراد و سازمانها ضروری است. بینشهای تازه و پیشگام لیبرمن در کتاب مغز اجتماعی به شما کمک میکند در مدارس و محیط کار کارآمدتر باشید و به شما نشان میدهد چگونه میتوانید از این ویژگی مغز برای آموزش و یادگیری، بهبود رفاه و وضعیت اجتماعی خود بهره ببرید.
«جرمی بنتام فیلسوف، حدود دو سه قرن پیش نوشته بود، «این درد و لذت است که در هر آنچه انجام میدهیم، هر آنچه میگوییم و هر آنچه فکر میکنیم، بر ما حکمرانی میکند.» شکی در این نیست که ما خواهان لذتهای جسمانی هستیم و سخت تلاش میکنیم تا از دردهای جسمانی اجتناب کنیم اما آیا این لذتها و دردها «در همه چیز بر ما حکمرانی میکنند؟» آیا اینهمهٔ آن چیزی است که ما هستیم؟ من گمان میکنم که سهم لذتها و دردها در مدیریت ما بسیار کمتر از آن چیزی است که بطور معمول فکر میکنیم. نهادها و ساختارهای انگیزشی جوامع تا حد زیادی مبتنی بر نظر بنتام عمل میکنند و به همین دلیل بخشی از اثربخشترین عوامل انگیزاننده رفتار انسان را نادیده میگیرند. آنچه ما و بنتام اغلب نادیده میگیریم این است که انسانها علایق دیگری نیز دارند که بهاندازهٔ درد و لذت جسمانی اساسی و مهم هستند. ما برای اجتماعی بودن ساختهشدهایم. انگیزههایی قوی ما را به سمت ارتباط با دوستان و خانواده پیش میرانند. ما ذاتاً کنجکاویم که بدانیم در ذهن دیگران چه میگذرد. هویت ما محصول ارزشهایی است که توسط گروههایمان به ما منتقل میشود. این ارتباطات منجر به رفتارهای عجیبی میشود که نمیتوان آنها را با نفع شخصی معقول توجیه کرد و تنها در صورتی قابل درک هستند که ماهیت اجتماعی انسان را مبنای نگاه خود قرار دهیم.»
چرا ما تحتتأثیر رفتار افراد کاملاً غریبه قرار میگیریم؟ چرا وقتی چیزی را عادلانه میدانیم یا وقتی شکلات میخوریم، مغزمان لذت مشابهی را تجربه میکند؟ چرا مرگ عزیزانمان و سوگواری به ما صدمهٔ زیادی میزند؟ فواید تکاملی چنین احساسات و صفاتی چیست؟ این رشتهٔ علوم اعصاب شناختی بود که از اواخر دههٔ 1990 شروع به کشف ارتباط جذاب بین علم مغز و رفتار انسان کرد. متیو لیبرمن و همکارانش پس از مدتی، شاخهٔ جدیدی از علم به نام علوم اعصاب شناختی اجتماعی را پایهگذاری کردند. آنها با استفاده از دستگاههای تصویربرداری تشدید مغناطیسی یا همان دستگاه اِمآرآی توانستند به یافتههای خیرهکنندهای دست یابند که نشان میدهد پاسخ مغز به جهان اجتماعی چگونه است و دریافتند که مغز ما برای ارتباط با دیگران شکل گرفته است و منشأ برخی از قسمتهای ذهن اجتماعی به اولین پستانداران در صدها میلیون سال پیش برمیگردد و تنها برخی از این قسمتها اخیراً تکامل یافته است. متیو لیبرمن با کمک همین تحقیقات کتابِ مغز اجتماعی را نوشت و در این کتاب به شما نشان میدهد که چگونه مغز شما قبل از هرچیز برای هماهنگی و ارتباط با دیگران، به جای اینکه صرفاً در راستای منافع خود عمل کند، تغییر میکند و بررسی میکند چگونه ادراکات ما از دیگران بر شناخت ما تأثیر میگذارد و حتی بهطور اساسیتر، چگونه تعامل اجتماعی و عدم وجود آن میتواند پاسخهای ذهنی مشابهی مانند درد فیزیکی و لذت را ایجاد کند و همچنین به شما توضیح میدهد که واقعیتِ تکامل مغز چیست.
پیشگفتار
بخش اول: سرآغاز
• فصل اول: ما که هستیم؟
• فصل دوم: شور و اشتیاق مغز
بخش دوم: ارتباط
• فصل سوم: قلبهای شکسته، پاهای شکسته
• فصل چهارم: انصاف با طعم شکلات
بخش سوم: ذهنخوانی
• فصل پنجم: راههای ذهنی
• فصل ششم: آینه، آینه
• فصل هفتم: قله و دره
بخش چهارم: هماهنگی
• فصل هشتم: «خود» ما همچون اسب تراوا
• فصل نهم: خودمهارگری همهجانبه
بخش پنجم: باهوشتر، شادتر، بهرهورتر
• فصل دهم: زندگی با مغز اجتماعی
• فصل یازدهم: کسب و کار مغز اجتماعی
• فصل دوازدهم: آموزش و پرورش مغز اجتماعی
سخن پایانی
• کتاب مغزِ سبک مغز اولین کتابِ دین برنت کمدین و عصبشناس انگلیسی است. او در این کتاب با زبانی طنز و خواندنی سازوکار مغز را توضیح میدهد و با دلایل علمی به شما نشان میدهد که چرا مهمترین بخش بدن ما گاهیاوقات میتواند تبدیل به بزرگترین نقص ما شود. او در این کتاب به شما توضیح میدهد چرا مغز آنقدر که تصور میکردیم مرموز و عجیب نیست و ساختار بسیار سادهای دارد و نشان میدهد چرا اصلاً نباید به حافظه و خاطرات اکتفا کنید.
• کتاب تو بودن اثر آنیل ست متخصص برجستهٔ علوم اعصاب است. کتاب حاضر بر این مبناست که ما جهان را آنطور که هست درک نمیکنیم، بلکه ماشینهای پیشبینی هستیم که دائماً جهان خود را میسازیم و اشتباهات خود را در میکروثانیه تصحیح میکنیم. اما حالا به واسطۀ این کتاب میتوانید با علمِ جدید خودآگاهی آشنا شوید و مکانیسمهای بیولوژیکی مغز را که این فرآیند آگاهانه را انجام میدهند، بشناسید.
• کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد اثر نورمن دویچ متخصص اعصاب و روان است. این کتاب داستان زندگی واقعی افرادی است که توانستهاند با کمک معجزۀ پلاستیسیتی بیماریهای فلجکننده مانند سکتههای مغزی را با سیمپیچی دوبارۀ ذهن مداوا کنند. نویسنده در این کتاب به دیدار این دانشمندان فعال در عرصۀ انعطافپذیری عصبی رفته است و داستانهایی واقعی و باورنکردنی آنها در خصوص توانایی مغز را با خوانندگان به اشتراک گذاشته است.
متیو دیلن لیبرمن پروفسور و مدیر آزمایشگاه علم اعصاب شناختی اجتماعی در دپارتمان روانشناسی، روانپزشکی و علوم زیستی رفتاریِ دانشگاه یوسیاِلاِی است. لیبرمن در سال 1970 در آتلانتیک سیتی، نیوجرسی به دنیا آمد. پدرش وکیل و مادرش معلم هنر بود و همسرش نائومی آیزنبرگر، استاد تمام دانشگاه روانشناسی یوسیاِلاِی است. لیبرمن فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد است که چندین کلاس نیز در این دانشگاه تدریس کرده است. زمینهٔ تحقیقاتی لیبرمن پایههای عصبی شناخت اجتماعی و تجربهٔ اجتماعی با تأکید ویژه بر پایههای عصبی تنظیم هیجان، طرد اجتماعی، خودشناسی و نظریهٔ ذهن است. لیبرمن بود که اولین بار اصطلاح علوم اعصاب شناختی اجتماعی را ابداع کرد و علوم اعصاب شناختی اجتماعی بر چگونگی پردازش اطلاعات اجتماعی توسط مغز انسان تمرکز دارد. لیبرمن از تصویربرداری اِمآرآی و عصب روانشناسی برای آزمایش فرضیههای جدید در مورد شناخت اجتماعی استفاده میکند. لیبرمن همچنین سردبیر مجلهٔ «علوم اعصاب شناختی اجتماعی و عاطفی» است و در سال 2007 برندهٔ جایزهٔ علمی برجستهٔ اِیپیاِی برای مشارکت در تحقیقات رشتهٔ روانشناسی شد. او در سال 2011 برنده جایزهٔ Gold Shield Faculty Prize دانشگاه یوسیاِلاِی شد که به مدرسان این دانشگاه برای موفقیت در تدریس، تحقیق و خدمت به دانشگاه اهدا میگردد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.