ده نفر قزلباش (2جلدی)

(0)
نویسنده:
نشر:

موجود نیست

  • نویسنده
  • نشر
دفعات مشاهده کتاب
293

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ده نفر قزلباش

انتشارات پر منتشر کرد:
«ده نفر قزلباش» یکی از رمان‌های ارزشمند و مهم تاریخی ایرانی است که اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را در عصر صفوی به خصوص در سال‌های حکومت شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس به تصویر می‌کشد. این کتاب از مهم‌ترین نمونه‌های رمان تاریخی فارسی است. داستان از زمان شاه طهماسب اول آغاز و به دیگر شاهان این سلسله ختم می‌شود که در سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰ منتشر شده است.
ماجراهای کتاب «ده نفر قزلباش» از زمانی آغاز می‌شود که پس از قرن‌های متمادی تسلط حکومت‌های مختلف و بعضا بیگانه بر گوشه و کنار ایران، صفویان با در دست داشتن دو سلاح تشیع و ایرانیت برپا خاستند تا ایران از هم گسیخته را یکپارچه و متحد، و دست اجانب را از آن کوتاه کنند. لیک دشمنان متعددی مانند ازبک‌ها، عثمانی‌ها و دولت‌های غربی نمی‌توانستند آرام بنشینند…
مسرور که او را می‌توان از بزرگ‌ترین نویسندگان داستان‌های تاریخی ایران دانست، در «ده نفر قزلباش»، توانایی برجسته‌ای در روایت ماجرا، پرورش شخصیت‌ها، کاربرد زبان ویژه عصر صفوی و توصیف دقیق اوضاع اجتماعی و اداری و شیوه‌های گوناگون زندگی در آن دوران از خود نشان می‌دهد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 1496 صفحه
    • 1586 گرم
    • 1
    • 1398

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

اینفوگرافیک کتاب ده نفر قزلباش

معرفی کتاب دَه نَفَر قِزِلباش اثر حسین مسرور

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

ده نفر قزلباش از سایت گودریدز امتیاز 3.4 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی رمان ده نفر قزلباش:

ده نفر قزلباش کتابی تاریخی از حسین مسرور است که نویسنده‌اش را تبدیل به یکی از مهم‌ترین نویسندگان رمان‌های تاریخی ایران کرد. این کتاب از روزهایی می‌گوید که مردم ایران در‌ اثر ناکامی‌های گوناگون و محرومیت‌های بسیار، مأیوس شده بودند و دشمنان برای نابودکردن آثار معنوی و خاصیت‌های نژادی ما با تشکیلات اساسی و نوبنیاد و برنامه‌های تخریبی دامنه‌دار شروع کرده بودند. ده نفر قزلباش در همین دوران یکی از رمان‌های ارزشمند و مهم تاریخی ایرانی شد که اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را در عصر صفوی به خصوص در سال‌های حکومت شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس به تصویر می‌کشد. این کتاب از مهم‌ترین نمونه‌های رمان تاریخی فارسی است. داستان از زمان شاه طهماسب اول آغاز و به دیگر شاهان این سلسله ختم می‌شود.

چرا باید کتاب ده نفر قزلباش را بخوانیم؟

حسین مسرور را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان داستان‌های تاریخی ایران دانست، که در ده نفر قزلباش، توانایی برجسته‌ای در روایت ماجرا، پرورش شخصیت‌ها، کاربرد زبان ویژه عصر صفوی و توصیف دقیق اوضاع اجتماعی و اداری و شیوه‌های گوناگون زندگی در آن دوران از خود نشان می‌دهد. اگر به داستان‌های تاریخی ایرانی علاقه دارید خواندن این کتاب جذاب را از دست ندهید.

جملات درخشانی از کتاب ده نفر قزلباش:

«نماز جمعه تمام شد و بازاریان قزوین برای رسیدن به دکان‌های خود به طرف درِ مسجد هجوم بردند، صدای همهمه مردم «... زور ندهیتان، صبر بدهیتان» با صلوات‌های پی‌در‌پی و بی‌ترتیب، دالان مسجد را پر از غلغله و هیاهو کرده شاه طمهاست اول با درباریان و امرای قزلباش باید از در دیگر مسجد بیرون می‌رفتند، بنابراین درِ عمومی برای هرگونه جنجالی مناسب بود. ناگهان جمعیت از هم شکافته شد و تودهٔ خروشان مردم را متوقف ساخت، سبب این توقف مردی بود پنجاه ساله که می‌خواست برخلاف جمعیت داخل مسجد شود. این مرد به قدری در گردوغبار آغشته بود که رنگ دستار ژولیده‌اش به زحمت تشخیص داده می‌شد، ولی از عبارت «فدایی اجاق‌زاده» که با ابریشم زردوزی بر نیم‌تنهٔ پوستی‌اش قلاب‌دوزی شده بود همه‌ کس درمی‌یافت که یکی از امرای قزلباش و از سران مهم سپاه صفویه است. اصرار این مرد برای دخول به مسجد، خیلی بیش از شتاب مردم برای خروج بود. به این واسطه تودهٔ جمعیت را به زحمت و فشار شکافته، هر کس را جلوی خود می‌دید به عقب رانده پیش می‌رفت. عابرین به او متوجه و او با پامال و پرت کردن مردم پیش می‌رفت. یکی از گذریان به رفیق خود گفت:
ـ شناختی؛ «عوض‌بیک» ترکمان بود از بیرون می‌آید، حتماً خبر تازه‌ای دارد.
حدس بازاری دست بود،‌ «عوض‌بیک» خود را از ازدحام بیرون کشید به طرف تالار مسجد شتافت، ولی وقتی رسید که خطبه تمام شده و شاه با جمعی از امیران و ویزان از درِ خاص بیرون می‌رفت و دایره‌ای که «قورچیان» مسلح و غلامان خاصه، آن را احاطه کرده بودند همراه او در حرکت بود.»

«نفس در گلوها گره خورده، سرها به زیر افتاده، هر کسی تصور می‌کرد طرف خطاب شاه دیگرانند و او از این جمعیت برکنار و مستثنی است. همه منتظرند دیگری به سخن آمده، توجه شاه را به خود معطوف دارد. موقعی تنگ و موردی باریک بود. سکوت‌کردن و خطاب شاه را بی‌جواب گذاشتن کاری بیمناک و حرف‌زدن و خود را داوطلب معرفی‌کردن بیمناک‌تر بود. لحظاتی به سکوت گذشت. اثر یأس و غضب بر پیشانی شاه نمودار شد، می‌خواست سخنی بگوید که از صف امیرزادگان جوان، جوانی ۲۵ ساله، کوتاه‌قد و فربه، که شمشیری مرصع به کمر و تبری با دستهٔ زراندود به دست داشت، با جوانی که نزدیک او ایستاده بود اشاره‌ای کرد و به چابکی از جای خود قدم پیش گذاشت، بلاتأمل از زیردست و بالای دست او جوانان و امیرزادگان بنای پیش‌آمدن را نهادند. ترتیب نشستن بارگاه، با مختصری استثناء از روی سن، با رعایت رسوم دربار بود. این واسطه اکثر داوطلبان، از طبقهٔ جوانان و گردان سپاه پیش آمده بودند. نخستین داوطلب جوانی بود اسکندرنام، که در سلک قورچی‌باشیان می‌نشست و حقوق این رتبه را دریافت می‌کرد. پدرش در جنگ‌های روم کشته شده، مادر او که از طایفهٔ استاجلو بود آن طفل را به لله‌باشی سپرده و پس از رسیدن به حد بلوغ در زمرهٔ قورچی‌باشیان بود. این جوان که خود را از اخلاف خواجه نصیرالدین‌ طوسی می‌دانست، به قدری در دهاء و زیرکی معروف دربایان بود که غالب داوطلبان به واسطهٔ او اطمینان یافته، پیش آمده بودند.»

«گویا مکاری نام‌برده به جلودار می‌گفت که صدای همهمه‌ای می‌آید و ممکن است راهزنان به قافله حمله برده، آسیبی برسانند. در این موقع صدای شیههٔ اسبی هم شنیده شد و چیزی نگذشت که کاروانیان بیدار شده برای روبرو شدن با حادثه‌ای مهیا شدند. یک دسته سوار به این کاروان برخورد، آنان دسته‌ای از چابک‌سواران و جلوداران اصطبل دولتی بودند که هر یک بر اسبی نشسته، دو یا سه اسب دیگر را نیز یدک می‌کشیدند. اسب‌ها که برای این‌گونه مواقع پرورده شده بودند، اکثراً از نژاد اسب‌های عربی ممتاز و هر یک چابک‌سواری مخصوص داشت که با دستور معین به ورزش و ریاضت آن مراقبت و کوشش کرده، اقسام موانع را با او می‌پیمود و آن را برای چنین روزگارهایی مهیا می‌ساخت. قافله در معبر این مهتران واقع شده، تا خواستند خود را از جاده برکنار دارند که اسبان باد رفتار از ایشان گذشته، در دل ظلمت ناپدید شدند. یکه‌تازان بی‌خواب و آرام، هنگام طلوع آفتاب از حوالی ری می‌گذشتند و عصر در کنار جادهٔ قشلاق ایستاده اسبان را مشت و مال و تیمار می‌کردند. اینان مأمور بودند که مال‌ها را در فواصل معین نگه داشته خوراک بدهند و منتظر ورود امیرزادگان قزلباش باشند.»

خلاصهٔ رمان ده نفر قزلباش‌:

ماجراهای کتاب ده نفر قزلباش از زمانی آغاز می‌شود که پس از قرن‌های متمادی تسلط حکومت‌های مختلف و بعضا بیگانه بر گوشه و کنار ایران، صفویان با در دست‌داشتن دو سلاح تشیع و ایرانیت برپا خاستند تا ایران از هم گسیخته را یکپارچه و متحد، و دست اجانب را از آن کوتاه کنند. لیک دشمنان متعددی مانند ازبک‌ها، عثمانی‌ها و دولت‌های غربی نمی‌توانستند آرام بنشینند. ده قزلباش اما داستان ده سرباز ارتش صفویه است که به آنان قزلباش می‌گفتند و از سوی شاه طهماسب صفوی به ماموریت مهمی رفته‌اند. داستان رمان از آنجا آغاز می‌شود که حرم‌خانهٔ سلطنتی شاه طهماست در ارگ تربت حیدریه، به محاصرهٔ عبدالله خان اُزبک درآمده است. شاه صفوی که تسلیم حرمخانه به اُزبک‌های ضدشیعه را بی‌آبرویی بزرگی می‌داند، به 18 قزلباش داوطلب دستور می‌دهد شب و روز بتازند و در زمانی کوتاهی از قزوین به تربت حیدریه برسند. آنان باید به هر قیمتی شده از صف محاصرهٔ ازبک‌ها عبور کنند و حکم مرگ زنان حرم‌سرای سلطنتی را به رئيس قراولان خاصه برسانند. از 18 سربازی که برای این کار داوطلب شده‌اند، هشت قزلباش کشته می‌شوند ولی آیا ده قزلباش باقی‌‌مانده می‌‌توانند خود را به ارگ سلطنتی برسانند؟

اگر از خواندن کتاب ده نفر قزلباش لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب لطفعلی خان زند اثر دیگری از حسین مسرور و دربارهٔ زمانهٔ شاع عباس ایل قاجار است که به دلیل نفوذهای زیاد به دسته‌های مختلف تقسیم شد. با مطالعهٔ این کتاب تاریخی با سرنوشت لطفعلی خان زند آشنا خواهید شد و همچنین از نکات مبهم و تاریک تاریخ آن زمان نیز آگاه می‌شوید.

• کتاب خواجهٔ تاجدار رمانی تاریخی از نویسندهٔ فرانسوی ژان گور است. این کتاب اشاره به رخدادهای تاریخی ایران هنگام مرگ نادرشاه افشار تا پایان زندگی آقامحمدخان قاجار دارد که به حالت داستانی تعریف شده است. کتاب از شب تولد آقا محمدخان قاجار شروع می‌شود و با مرگ او نیز پایان می‌یابد.

دربارۀ حسین مسرورر‌: نویسنده، مترجم و شاعر

ده نفر قزلباش

حسین مسرور سخنیار اصفهانی نویسنده، مترجم و شاعر متخلص به مسرور در 1269 به دنیا آمد و در 1347 بر اثر بیماری سرطان درگذشت. او پس از به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی به تهران رفت و در وزارت فرهنگ استخدام شد و همچنین در دارالفنون و دبیرستان نظام به تدریس پرداخت. مسرور به زبان‌های عربی، فرانسوی و انگلیسی مسلط بود و با زبان پهلوی نیز آشنایی داشت. به مناسب جشن هزارهٔ فردوسی در سال 1313 مثنوی «خوابگاه فردوسی» را سرود که بسیار مورد تحسین قرار گرفت. او در نثرنویسی نیز مهارت قابل‌توجهی داشت و مقاله‌های ادبی و تاریخی‌اش در مجلاتی همچون «ارمغان» و «یغما» منتشر شدند. او مدتی مدیر برنامه‌های «ایران در آینهٔ زمان» و «شهر سخن» در رادیو ایران بود. از جمله داستان‌های تاریخی او می‌توان به «محمود افغان در راه اصفهان»، «قران یا سرگذشت لطفعلی خان زند»، «نی‌زن بیابان»، «امثال سائره» و «خواجوی کرمانی» اشاره کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی