دورانِ مدرسهام تمام شده و مُدام از خودم میپرسم رادیکال و جذر و انتگرال به چه دردی میخورند در زندگی حالا احساسم زیر رادیکال میرود و از دردهایم جذر میگیرد. مجذورِ دردهایم به توانِ بینهایت میرسد و از مساحت، حجم و جرمِ آرزوهایم انتگرال میگیرد و من میمانم و یک مُشت توابعِ هندسی وسطِ تقریبهای حساب شدهی ذهنم
کتاب خوبی بود از خوندنش پشیمون نیستم ترکیبی از سورئال و رئال و عاطفی و روانشناختی بود برام تازگی داشت بخصوص جواتی 😁😍