تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات سرو سیمین منتشر کرد:
آیا ممکن است روزی محکوم به قتل عمد شوید؟ حتما پاسخ می دهید هرگز! احتمالا قصه ته خط نظر شما را عوض خواهد کرد.
قصه ته خط برشی از شوخی های بیمزه یا شاید بامزه زندگی است که شاید در خیالتان هم نمی توانید تصور کنید پشت آن چه تلخی هایی ممکن است در انتظار باشد. شوخی ای که ممکن است در لحظه همه چیز را برای همیشه دستخوش تغییرات هولناکی کند.
من روزبه اسماعیلی هستم. اولین بار در سن ده سالگی وقتی پدربزرگم در یکی از خیابان های تهران کشته شد، با واژه قتل آن هم از نوع عمدش از نزدیک آشنا شدم. شالوده های ذهنیم در مورد قتل و انتقام از آن دوران شکل گرفت و تا همین چند سال پیش پابرجا بود.
اما زمانی که به عنوان داوطلب در جمعیت امام علی (ع) درگیر پرونده های قتل کودکان و نوجوانان شدم، سوالات فراوانی به ذهنم هجوم آورد و توانست تمام آن بنیان ها را ریشه کن کند و در مسیر پاسخ به آنها زیرساخت های تازه ای در مورد مسائل مربوط به قتل، انتقام، بخشش و... کم کم شروع به شکل گرفتن کرد. سرنوشت ممد، جواد، اکبر، سعید، حمید و از همه مهم تر اعظم همه در ته خط در یک نقطه کور بهم پیچیده است. ممد و جواد یک موتور خوشدست به رنگ کله غازی در خیابان می بینند و با هم کل کل می کنند که کدام یک می تواند موتور را بردارد و گازش را بگیرند و ببرند، ممد پیروز می شود اما به یک شرط...
اگر به قول جواد تیغ ممد بدجا نمی نشست سرنوشت اعظم چه می شد؟ یا اگر "حمید برای اعظم یه روز طاهر رو وسط کوچه دراز نمی کرد" آیا کار اعظم به اینجا می رسید؟ البته شاید هم ابرام راست می گوید:" الان حاکم کس دیگه ست تو فقط باید اجراش کنی."
فروشگاه اینترنتی 30بوک
