نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات گویا منتشر کرد:
امیر علی: «من یه طلبه ساده هستم. حوزه رو تو کاشون تموم کردم، خواست
پدرم بود که منبری بشم که شدم. خواستم خودم بود که هر چیزی رو اول علت وجودی شو پی ببرم؛ بعد باورش کنم. به یاری حق رفتم دانشگاه و فلسفه خوندم.
عاشقی و دل بستگی نگذاشت تمومش کنم. پدرم زندگی مو سیاه کرد؛ گرفتاری امروز من ره آورد همنشینی پدرمه. مرد متمولی که همه ی خونواده ی ما رو گذاشت سر وافور، دود هوا کرد. اگه تو زندگی خصوصی من دخالت نکرده بود، امروز من هیچ آرزویی نداشتم. من و دخترعمو، می تونستیم زندگی خوبی داشته باشیم. اونو ازم گرفت، منو نشوند تو تیررس طاعونی که از حنجره اش دود می کرد و می فرستاد تو خونمون. بیست سال آزگار، کشید و فوت کرد و ما هم، ریختیم تو ریه مون. یه وقت به خودم اومدم که دیدم هیچ بعد از ظهری نمی تونم بدون پای منقل نشینی پدرم، سرپا واستم. دختر عموم هم پر داده بود. من بی خجالت عین بابام شدم؛ حالا با همه ی ناامیدی، اومدم اینجا، میون شماها. با خودم می گم آلا یا نعوذبالله، یعقوب پیغمبر نیستم؛ اما امید و به امید دل بستن رو که می تونم ازش یاد بگیرم. به امیدی که شاید یه دفعه ی دیگه اون کبوتر رم کرده رو بام زندگی ام بشینه، هرروز پشتبومم رو آب و جارو می کنم. شمعدونی ها رو آب می دم، اومدم اینجا که خودم رو هم بشورم، آدمی بشم که لایق پروندن اون سفیدبال خوش پرواز بشم. دیگه حرفی ندارم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.