بی آرام

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
31

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بی آرام

انتشارات سوره مهر منتشر کرد:
من که اهل بازار رفتن نبودم، آن روز زنبیل را انداختم ساق دستم و از خانه بیرون زدم. از وقتی اهواز درگیر جنگ شده بود، ندا و نادیا را به خانه بابایم در اصفهان فرستاده بودم که دغدغه مدرسه رفتنشان را نداشته باشم. ناهید به خانه بخت رفته بود. اسماعیل و امیر و نسرین مانده بودند که اغلب با هم وقت می گذراندند. اسماعیلم برای خودش مردی شده بود. هجده نوزده سال داشت. دلم قرص بود که هوای برادر و خواهر کوچکش را دارد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی