دوریت کوچک (نوجوانان)

(0)
نویسنده:
نشر:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
39

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب دوریت کوچک

انتشارات دبیر منتشر کرد:
همه جا بسته و تعطیل و کسل کننده بود ناقوس های کلیسای ،مدنینگ با شدت تمام می نواختند.
در چنین وقتی خوش (برحسب اعتقاد مومنین و اخلاقیون) آقای به آرتور کلننم از مارسی به لندن رسید او به وسیله ترن از طریق داور با آنجا آمده بود در کافه ای در ناحیه لوگیت هیل پشت میزی که در کنار پنجره قرار داشت نشسته بود در چشم انداز او ردیف خانه های مسکونی دیده می شد که او را محاصره کرده بودند.
آقای آرتور کلن نم در کافه در لوگیت ،هیل کنار پنجره نشسته بود و به صدای زنگ ها گوش می داد و آنها را می شمرد.
پیشخدمتی چابک در حالی که میز را دستمال می کشید گفت:
_ ببخشید ،آقا میل دارید اتاقتان را ببینید؟
_بله من دقیقاً همین الان در همین فکر بودم.
پیشخدمت با صدای بلند یک نفر دیگر را صدا زد و گفت که اتاقی را به او نشان دهد.
کلن نم در حالی که از جایش بلند می شد گفت:
- صبر كن من متوجه نبودم چه میگویم بی آنکه فکر کنم جواب دادم، شب اینجا نمی مانم می خواهم بروم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی