خواهر خوب

(2)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
792

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خواهر خوب

انتشارات کوله پشتی منتشر کرد:
فقط یک بار رز نتوانست من را از انجام کاری بازدارد و همان یک اشتباه باقی زندگی‌ام را تسخیر خواهد کرد.
فرن کَسِل در کتابخانه محلی‌اش کار می‌کند. او سه بار در هفته با خواهر دو قلویش رز شام می‌خورد و تا حد امکان از ازدحام نور زیاد و سروصدای بلند اجتناب می‌کند. او زندگی با چهارچوبی دارد که هرگونه اختلالی در آن ممکن است… خطرناک باشد. وقتی رز در می‌یابد که نمی‌تواند باردار شود، فرن این فرصت را شانسی قلمداد می‌کند برای جبران تمام کارهایی که رز در طول زندگی برایش انجام داده. فرن می‌تواند برای رز بچه‌ای بیاورد. فقط باید پدری دست و پا کند به همین سادگی مأموریت فرن پایه‌های زندگی‌ای را که سال‌ها با دقت تمام ساخته به لرزه در خواهد آورد و رازهای مخوفی را که مدت هاست مدفون پنداشته بیدار خواهد کرد.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب خواهر خوب اثر سالی هِپ‌‌وُرث

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

خواهر خوب از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

خواهر خوب از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که رمان خواهر خوب از آن خود کرده است:

• برندۀ جایزۀ Davitt برای بهترین رمان جنایی در سال 2021

معرفی رمان خواهر خوب:

سالی هِپ‌وُرث نویسندهٔ استرالیایی با نوشتن رمان معمایی «مادر شوهر» به شهرت رسید. کتاب خواهر خوب رمان جنایی و روانشناختی دیگری از این نویسنده است که در سال 2020 منتشر شد و پس از انتشار تبدیل به پرفروش‌ترین کتاب سال 2021 و برترین کتاب معمایی، روانشناختی و هیجان‌انگیز گودریدز شد. هِپ‌وُرث این بار در رمان جدید و جنجالی خود، داستان دو خواهر را تعریف می‌کند و از دروغ‌هایی می‌گوید که این دو خواهر خوب را به هم پیوند داده است.

واکنش‌های جهانی به رمان خواهر خوب:

«یک تریلر فوق‌العاده هوشمندانه که نه یک، بلکه دو راوی غیرقابل اعتماد آن را دوچندان جذاب‌تر کرده‌اند.» - مجلهٔ پیپل

«آخرین اثر هپ‌ورث جایگاه او را در میان نویسندگان جنایی تثبیت کرد... فِرن به عنوان فردی باهوش و توانا در این کتاب به‌تصویر کشیده شده که بسیاری می‌توانند با او ارتباط برقرار کنند. هپ‌ورن با این کتاب استعدادش برای خلق داستانی عمیق را نشان داد.» - بوک‌لیست

«خواهر خوب داستانی پرپیچ‌وخم از دو خواهر و خاطراتشان است که طرفداران کتاب‌های هیجانی و روان‌شناختی را قطعاً به وجود خواهد آورد.» - لایبرآری ژورنال

«سالی هپ‌ورن شخصیت‌هایی خلق می‌کند که شما عاشق‌شان می‌شوید.» - لیان موریارتی، نویسندهٔ کتاب پرفروش دروغ‌های کوچک بزرگ

چرا باید رمان خواهر خوب را بخوانیم؟

خواهر خوب رمان جنایی‌‌ای متفاوت دربارهٔ رابطهٔ میان دو خواهر دوقلو است که در زیر یک سقف بزرگ شده‌اند اما به‌دلیل بیماری یکی از آن‌ها، هرکدام خاطراتی متفاوت از رفتار مادرشان دارد. سؤالی که در این رمان ذهن خواننده را درگیر می‌کند این است که واقعاً حق با کدام خواهر است؟ اگر به رمان‌های روانشناختی علاقه دارید و دوست دارید داستانی متفاوت بخوانید، به شما خواندن این کتاب را پیشنهاد می‌کنیم.

جملات درخشانی از کتاب خواهر خوب:

«سه ماه از زمانی که اووِن رفته است می‌گذرد. رفته است یا ترکم کرده است. مثل تمام چیزهای دیگر در دنیای آد‌م‌بزرگ‌ها، همه‌چیز خاکستری است. کاری در لندن پیدا کرد، ظاهراً یک فرصت شغلی... به این معنا نیست که دعوت نشده بودم همراهش بروم. قضیه این بود که برای هردومان روشن بود که من نمی‌توانم اینجا را ترک کنم. این هم یک چیز دیگر در دنیای آدم‌بزرگ‌ها: مسئولیت. این مسئولیت هم مشخصاً در مورد من یک نفر است؛ فرن. اما بگذارید برگردم عقب، چون الان جوری به‌نظر می‌رسد که انگار دارم فرن را به‌خاطر این اتفاق سرزنش می‌کنم، درحالی‌که این‌طور نیست. مشکل میان من و اووِن، صددرصد، بی‌چون‌وچرا و کاملاً تقصیر خودم است. من بدترین گناهان را انجام دادم؛ تغییر کردم، یک‌شبه. به‌محض اینکه ساعت زنگ تولد بیست‌وهفت‌سالگی‌ام را نواخت، از زنی تحصیل‌کرده و توانمند به زن رقت‌انگیزی تبدیل شدم که نیاز وحشیانه‌اش برای داشتن بچه سبب شد شوهرش فرار کند؛ دیوانه‌ای تمام‌عیار در کنترل زمان تخمک‌گذاری، سلامت اسپرم و درجه‌حرارت بدن. در زندگی قبلی‌ام (قبل از این آدمی که شده‌ام) همیشه زن‌هایی را که تمام دغدغه‌شان باروری بود مسخره می‌کردم. حالا خودم یکی از آنها شده‌ام. فشار آوردم و فشار آوردم وفشار آوردم تا اینکه شوهرم رفت... یا مرا ترک کرد.»

«این حرف او سبب می‌شود بیشتر شک کنم که آقا واقعاً بی‌خانمان است یا نه. همیشه در زندگی‌ام به این شناخته شده‌ام که برداشت‌هایم به‌طرز هشداردهنده‌ای اشتباهند. بیشتر بررسی‌اش می‌کنم. شلوار جینی که پوشیده کوتاه و گشاده است و با توجه به انتهای نخ‌نماشده‌اش به‌نظر می‌آید خودش کوتاهش کرده باشد. پیراهن کرکی و بوفالونشانش شرایط بهتری دارد و دکمه‌هایش تا بالای گردن بسته شده است و بااینکه ظاهر کثیفی دارد، بوی ناخوشایندی، حتی در این جای تنگ، به مشامم نمی‌رسد. به ناخن‌هایش نگاهی می‌اندازم؛ تمیزند. درحقیقت ناباورانه تمیزند: سوهان کشیده، براق و مرتب. این مرد واقعاً‌ می‌تواند یک مدل برای دست باشد. «معذرت می‌خوام. فکر کردم شما باید یه بی‌خانمان باشین.» دیگر لبخند نمی‌زنم تا نشان بدهم کاملاً جدی هستم. «واقعاً متأسفم. همه‌ش به‌خاطر ظاهر شلوارتون بود... و همین‌طور کلاهتون.» به من خیره می‌شود. من هم در مقابل به او خیره می‌شوم. نمی‌خواهم فکر کند من از آن دست ترسوهایی هستم که از رویارویی فرار می‌کنند. چندین سال پیش کتابی خواندم دربارهٔ افرادی که نگاه کردن مستقیم به چشم‌های دیگران و برقراری ارتباط چشمی برایشان سخت است. کتاب در روشی درمانی پیشنهاد می‌کرد ارتباط چشمی به‌مثابه مسابقه قلمداد شود، و شگفت‌آور است که من در مسابقه بسیار عالی عمل می‌کنم. هیچ نیازی نیست که به این فکر کنید چه مدت‌زمانی باید این ارتباط چشمی را حفظ کنید. وقتی حس کردید نیاز است، می‌توانید پلک بزنید یا ارتباط چشمی را قطع کنید.»

«رأس ساعت شش و پانزده دقیقه، از ورودی خانهٔ رز و اووِن وارد مسیر سنگفرش‌شدهٔ قبل از ساختمان شدم. من و رز تمام دوشنبه‌ها، سه‌شنبه‌ها و پنجشنبه‌ها با هم شام می‌خوریم، مگر اینکه رز مشغول انجام کار یا در سفر باشد. خیلی کم پیش می‌آید که تلاش ما برای جبران شام از دست‌رفته خوب پیش نرود و همین ثابت در زندگی روزمره است که مرا آرام نگاه می‌دارد. رز و اووِن خانهٔ فوق‌العاده زیبایی دارند؛ از آن سبک‌ خانه‌هایی که در مجله‌های طراحی‌های خانه‌های لوکس می‌شود پیدا کرد. هرچند چمن‌های اطراف خانه از وقتی اووِن رفته دیگر مرتب به‌نظر نمی‌رسند. اووِن عادت داشت آنها را زمستان‌ها یک هفته در میان و تابستان‌ها هر هفته سروسامان بدهد. بااینکه چند وقتی می‌شود شغلی در لندن پیدا کرده، همچنان تأثیر رسیدگی‌اش به چمن‌ها مشهود است. ایون جلوی خانه جارو کشیده شده و برق می‌زند و کنارِ در سبدی حصیری برای چترها گذاشته شده است. کنار سبد چترها جاکفشی‌ای با یک جفت چکمهٔ قرمز پوشیده‌نشده دیده می‌شود. زر علاقهٔ زیادی به تمیز نگهداشتن خانه دارد و خودش بر این باور است که نیاز از نبودِ یک خانهٔ سروسامان‌یافته در کودکی‌مان نشئت می‌گیرد. من هم به‌شدت در خانهٔ خودم تمیزی و انضباط را رعایت می‌کنم، اما معیارهایم را براساس عکس‌های مجلهٔ خانه‌های لوس انتخاب نمی‌کنم. با یک قدم سه پلهٔ ورودی خانهٔ رز را گذراندم. همین که وارد خانه شدم، با خوشامدگویی آلفی مواجه شدم.»

خلاصهٔ داستان رمان خواهر خوب‌:

رمان خواهر خوب داستان دوخواهر دوقلو به نام‌های رز و فِرن کَسِل است. «روزنگار رز اینگرید کسل» را از زبان رز می‌خوانید و بخش «فِرن» از دیدگاه فِرن روایت می‌شود. این دو خواهر در استرالیا زندگی می‌کنند. رز یک طراح داخلی و متأهل است و فِرن یک کتابدار است که از اختلال پردازش حسی یا اختلال یکپارچگی حسی رنج می‌برد. این اختلال بر نحوهٔ پردازش اطلاعات حسی تأثیر می‌گذارد و ممکن است تمام حواس پنج‌گانه را تحت‌تأثیر قرار دهد و به‌خاطر همین اختلال فِرن نمی‌تواند هر احساسی را درک کند، وقایع را درست به‌خاطر نمی‌آورد و نمی‌تواند تشخیص بدهد که چه حرفی را چه موقع باید بزند و البته دچار فراموشی شده است. هنگامی که فِرن متوجه می‌شود زر به‌شدت می‌خواهد مادر شود اما برخلاف تلاش‌ها نتوانسته باردار شود تصمیم می‌گیرد در ازای تمام محبت‌هایی که رز در حقش انجام داده، از جمله محافظت از فِرن دربرابر مادر آزارگرشان، بچه‌ای برای رز به دنیا بیاورد. او که شخصی در زندگی‌اش نیست، برای رسیدن به این هدف، یکی از مراجعین کتابخانه را اغوا می‌کند تا بتواند بچه‌دار شود. رز که از شکنندگی احساسی و عاطفی فِرن مطلع است، تصمیم می‌گیرد در یک‌جا با خواهرش زندگی کند تا اطمینان حاصل کند در دوران بارداری اتفاقی برای او نمی‌افتد. اما مأموریتی که فِرن در این داستان عجیب، غنی و تکان‌دهنده برای خود دست‌وپا کرده، حقیقت‌های پنهانی را فاش می‌کند و بدین‌ ترتیب اسرار تاریک گذشته برملا می‌شوند.

اگر از خواندن کتاب خواهر خوب لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب مادرشوهر اثر پرفروشِ سالی هِپ‌وُرث نویسندهٔ استرالیایی است. این رمان داستان پیچیدهٔ یک زن و مادرشوهرش است که پس از خودکشی به‌دلیل سرطان، فرزندانش را از ارث محروم کرده است تا این‌که معلوم می‌شود اثری از سرطان در بدنش نیست و حالا سؤال اصلی این است که چه کسی مادرشوهر این زن را کشته است. 

• کتاب قولِ مادر اثر دیگری از سالی هِپ‌وُرث نویسندهٔ پرفروش استرالیایی است. این کتاب داستان مادری مجرد است که با دختر نوجوانش در شمال کالیفرنیا زندگی می‌کند و دخترش اختلال اضطراب اجتماعی دارد. زمانی که آلیست دچار بیماری سختی می‌شود، در مسیر درمان خود با دو زن آشنا می‌شود که مسیر زندگی او و دخترش را برای همیشه تغییر می‌دهند

دربارۀ سالی هِپ‌وُرث‌: نویسندهٔ استرالیایی

خواهر خوب

سالی هِپ‌وُرث نویسندهٔ استرالیایی در سال 1980 به دنیا آمد. او نویسندهٔ 9 رمان پرفروش نیویورک تایمز از جمله «خواهر خوب» است. سالی با تکیه بر رفتارهای خوب و بد و کاملاً عجیب‌وغریب در مورد خانواده، روابط و هویت می‌نویسد. رمان‌های هیجان‌انگیز او بسیار جذاب، غافل‌گیر کننده و تاریک هستند و به بیست زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده و پرفروش‌ترین کتاب‌های یواِس‌اِی تودی و سیدنی مورنینگ شده‌اند. هِپ‌وُرث قبل از این‌که به‌طور حرفه‌ای وارد عرصهٔ نویسندگی شود در حوزهٔ منابع انسانی کار می‌‌کرد و حین به‌دنیا آمدن اولین فرزندش و مرخصی زایمان اولین رمان خود را نوشت و درنهایت این کتاب در سال 2014 در آلمان منتشر شد و پس از آن هر سال یک رمان از این نویسنده منتشر شده است. سالی هِپ‌وُرث اکنون با خانواده‌اش در ملبورنِ استرالیا زندگی می‌کند.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (3)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • هنگامه مارالی
    • پاسخ به نظر

    یه رمان معمایی و هیجان‌انگیزِ بسیار جذاب، بخشی درام، بخشی معمایی راجع به دو خواهر دوقلو که برملاشدن راز خانوادگی‌شون تقریباً همه چیز رو بهم می‌ریزه.

  • تصویر کاربر

    • افرا فرهامه
    • پاسخ به نظر

    خواهران خوب رمانی عجیب، گیرا و پُر از احساسه که با پیچ‌وخم‌هاش می‌تونه حسابی شما رو غافلگیر کنه. داستان دو خواهردوقلو که خیلی با هم فرق دارن و زمانی که راز زندگی‌شون برملا می‌شه همه‌چیز تغییر می‌کنه.

  • تصویر کاربر

    • مهرناز بهروش
    • پاسخ به نظر

    این رمان داستان دو خواهرِ دوقلوئه که‌ نه‌تنها هم‌زمان از یک رحم به دنیا اومدن بلکه هردوشون خاطرات وحشتی از گذشته دارن و یک راز تاریک و ترسناک هم دارن. اگه رمان جنایی و معمایی دوست دارید حتماً‌ بخونید.

بریده ای از کتاب (3)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • هنگامه مارالی
    • 0

    خیلی آرام صندلی متحرکم را مقداری به‌سمت راست چرخاندم تا همچنان بتوانم دید خوبی به بچه‌ها داشته باشم که در این لحظه سعی می‌کردند به لیندا کمک کنند خانه‌ای خیالی را فوت کند. اما آن زن هم هم‌زمان با من جهتش را عوض می‌کند، با عصبانیت هوا را از بینی‌اش خارج می‌کند.

  • تصویر کاربر

    • افرا فرهامه
    • 0

    اگر هوا بارانی باشد، سوار اتوبوس می‌شوم و در همان زمان مشابه سر شیفت حاضر می‌شوم. بعد از آن تمام روز را به پیشنهاد کتاب، سروسامان دادن کتاب‌‌های برگشتی و پرهیز از پاسخ‌گویی به سؤال‌های مربوط به دستگاه‌های فتوکپی می‌گذرانم. همین‌طور بسته به روزهای خاص، ممکن است کتاب‌های جدید سفارش بدهم.

  • تصویر کاربر

    • مهرناز بهروش
    • 1

    گمان می‌کنم هدفش از گفتن «ببخشید» این است که بی‌ادب به‌نظر نرسد. اما از آنجایی‌که نشنیدم آروغ بزند یا باد معده خارج کند، پس بخشش برای چه؟ درنهایت به این نتیجه می‌رسم که مثل بیشتر مردم جامعه، او هم رفتار عجیب‌وغریب ببخشیدگفتن‌های بی‌دلیل را در پیش گرفته است تا بتواند توجه طرف مقابل را به خودش جلب کند.

عیدی