تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات آداش منتشر کرد :
اون شب برام خیلی شاعرانه .بود یه جورایی حس غریبی داشتم از دوری بچه هام و مامانم خسته شده بودم .انگار اراده هیچی رو نداشتم و طلسمم کرده بودن جلوی پنجره ایستاده بودم و به آسمون تاریک نگاه می کردم. ستاره ها مدام بهم چشمک می زدن. عکس ماه روی شیشه های پنجره ی اتاقمون افتاده بود اون شب به جوری بود انگار شب آخری بود که توی خونه ی تو بودم .نمی دونم چرا دلم شور می زد به نظرم میومد برگای درختا با وزش آروم باد بهم دست تکون میدن و باهام خداحافظی می کنن سایه ی شاخه هاشون روی زمین افتاده بود ناخودآگاه دلم برای تو و خاطراتمون تنگ شد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر آداش
