نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات روزگار منتشر کرد :
ماری سر تکان داد و در حالی که تقلا میکرد زنجیر نقره ای را که یک صلیب کوچک به آن آویزان بود از گردنش باز کند گفت:
این صلیب رو میدم بهت که نگهدار تو باشه هروقت روی عرشه به ماه نگاه کردی به این گردنبند هم نگاه کن و منو یاد کن.
حمید در حالی که زنجیر نقره ای را می بوسید گفت :- مطمئن باش که از خودم هیچ وقت دورش نمیکنم تا دوباره ببینمت. بلند شدند در حالی که به هم تکیه کرده بودند به راه افتادند.
ماری پرسید مقصد بعدی تون کجاست؟
جایی که همیشه توی رویاهام بوده توی خواب و بیداری بهش فکر میکردم بعد از یه توقف کوتاه در سانفرانسیسکو و خالی کردن بار میریم به سمت نیویورک از وقتی که توی کمپ با کوین کار میکردم همیشه از نیویورک تعریف می کرد وقتی قرار شد من توی نیروی دریایی استخدام بشم روز خداحافظی به من یه عکس داد و گفت: جیمی اگه کارت درست شد و استخدام شدی و رفتی یادت باشه وقتی رسیدی به بندر نیویورک حتی اگه فقط یه روز وقت داشتی حتما برو این برج زیبا رو ببین برو طبقه ی هشتاد و شش امپایر استیت اونجا کنار نرده ها وایسا با دوربین تمام بندر رو سیاحت کن انگار خدا بغلت کرده و توی آسمون معلق بین زمین و هوا نگهت داشته همه ی غم هات و فکرهات انگار از وجودت پرواز میکنه و محو میشه.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.