نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات روزگار منتشر کرد :
ترسید پل روی سرش خراب شود لبهایش می جنبید و هرچه فحش از بر بود نثار بچه ها می کرد پدر و مادر و امواتشان را هم بی نصیب نمی گذاشت .نور خورشید ممتد و متشنج از لای پرده ها رد می شد و شعاع های نور در کنج دیوار به هم می پیوستند.ردی از نور شکسته شده که در مسیر خود از آسمان به زمین نیمه جان می شد و لابه لای تختهای بخش مراقبت ویژه از نفس می افتاد مثل انعکاس رد خورشید پاییزی روی کیف چرم و سیاه زنی که از پیاده رو می گذشت از پشت شیشه براق عینک آفتابی اش به کاظم نگاه می کرد کاظم دست راستش را که بعد از سکته ی سال قبل به حالت نیمه مشت مانده بود و انگشت های شست و اشاره اش در هم گره خورده بودند به سمت زن دراز کرد. دختر دم بخت دارم موسی بن جعفر نگهدارت باشه کمک کن..
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
من این کتاب رو خوندم . احساس میکنم که نویسنده درک درستی از اجتماعی که در اون زندگی کرده داشته چون من به راحتی نونستم با تک تک فضا ها و قسمت ها ارتباط برقرار کنم . من این داستان رو یک واقعیت میدونم . یک واقعیت که ارزش خوندن داره .