ساکن خیابان ملک

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
133

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ساکن خیابان ملک

انتشارات سوره مهر منتشر کرد:
گاهی فرصت نمی کردم بروم خانه ناهار بخورم توی راه بوق بوق ماشینی را می شنیدم می فهمیدم کاظم است می گفتم: «برای چی اومدی اینجا می گفت: «دورتا دور شهر گشتم تا پیدات کنم نان رول پیچی می داد دستم می گفت از غذای دیشب گوشت کوبیده مونده برات لقمه گرفتم که گرسنه نری توی جلسه
فردایش باز صدای بوقش را می شنیدم می گفتم «امروز باز چی شد اومدی پی من؟
می خندید: «یه لقمه ته و تولی برات گرفتم بخوربرو می گفتم کاظم جان شما این کارها رو هم نکنی عزیزی من رو شرمنده نکن
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • امنه فرجی
    • پاسخ به نظر

    قشنگ بود انگار یه مادربزرگ جلوت نشسته داره زندگیشو واست میگه ولی زیادی سفید بود یعنی همه چی خیلی گل و بلبل بود این کتابو خسته کننده میکرد

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی