تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مون منتشر کرد :
کیف پولی را که دوست جدیدم به من برگردانده بود در دست داشتم. با خودم گفتم: چه خوب! همه ی پول‌هایی که این سال‌ها به دست آورده‌ام، از آدم‌های راضی به من رسیده؛ آدم‌های شکرگزار و شاد. بعد، کمی به این فکر کردم که پول‌هایم را چطور به دست آورده‌ام. بله، من همه ی پول‌هایم را واقعاً از راه خدمت به دیگران درآورده بودم. به دیگران کمک کرده بودم موفق، پول‌دار و توانمند شوند. کمک کرده بودم آرامش، شادی و شکرگزاری را حس کنند. به این فکر کردم افرادی که به من پول می‌دادند، وقتی کتاب‌هایم را می‌خوانند یا در سمینارها و کارگاه‌هایم شرکت می‌کنند، چه حسی دارند (در دوره‌ای، برای هزاران نفر از سرتاسر جهان سخنرانی می‌کردم). بعد به کتاب‌هایم فکر کردم و اینکه چند نفر زندگی‌شان را بعد از خواندن آن‌ها تغییر داده‌اند؛ شغلشان را عوض کرده‌اند؛ ازدواج کرده‌اند؛ بچه‌دار شده‌اند؛ یا روابط بد و زیان‌آورشان را قطع کرده‌اند. شنیده‌ام عدهٔ زیادی کسب‌وکار خودشان را راه انداخته‌اند. حتی بعضی کسب‌وکارشان را از بنگاهی ضعیف به شرکت‌های سهامی عام تبدیل کرده‌اند. دربارهٔ عده‌ای هم شنیده‌ام که ثروت چندانی کسب نکرده‌اند اما حس ثروتمند بودن دارند، و بدون توجه به موجودی حساب‌های بانکی‌شان، راضی و خوشحال‌اند. همه ی این‌ها، اکنون که دیگر دغدغهٔ پول ندارند، می‌توانند با فراغ‌بال، شانسشان را برای موفق شدن امتحان کنند. بااینکه اغلب به من «متخصص پول» یا «پول‌درمانگر» می‌گویند، همان روز، وقتی ایستاده بودم و به کیف پولم نگاه می‌کردم، فهمیدم شغل واقعی من در دهه ی گذشته این بوده به دیگران کمک کنم ابزارهایی را درون خودشان بیابند و با این ابزارها زندگی و روابطشان با پول را سامان دهند. بعد به ذهنم رسید تمام افرادی که به من پول داده بودند، پولشان را با شکرگزاری و شادی آمیخته بودند؛ یعنی با انرژی‌های بسیار مثبت. همه ی پول‌های خندانی که در کیفم داشتم به لطف همان‌ها بود. تردید ندارم! قطعاً پول نوعی انرژی‌ست! سپس به احساس و انرژی‌ای که خودم هنگام خرج کردن پول به دیگران منتقل می‌کنم فکر کردم.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر مون
