نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات هاترا منتشر کرد :
نوآ ماروین و توری نفسشان را حبس کردند نوآ تلاش کرد به صدای قدم های آقای ثورن گوش کند ولی هیچ صدایی نمی آمد. آقای ثورن مثل یک روح بود
چه می شد اگر آقای ثورن به اینجا می آمد و آنها را پیدا می کرد؟ چه می شد اگر آنها را در اتاق خواب حبس می کرد؟ با اینکه نوآ در حد مرگ می خواست بخوابد این مطمئنا چیزی نبود که
می خواست نوا از ماروین و توری پرسید: فکر می کنین رفت؟ هر دو خسته و گیج به نظر می رسیدند ماروین شانه ای بالا انداخت توری سرش را تکان داد نوآ تصمیم گرفت شانسش را امتحان کند. او در دفتر را باز کرد و نگاهی به بیرون انداخت و آقای ثورن در همین لحظه از راهرو رد شد. نوآ به آرامی در را بست قلبش داشت میلیون ها بار در دقیقه می تپید آنها یکی دو دقیقه منتظر ماندند ولی انگار یک عمر بود که منتظر بودند وقتی دوباره در را باز کرد راهرو خالی بود نوآ می توانست صدای حرف زدن آقای ثورن با خانوم چاوز را بشنود باید عجله می کردند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.