سنگ و آفتاب

(0)

990,000ریال

891,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
223

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب سنگ و آفتاب

انتشارات خوانه منتشر کرد:
در جانب چپ بهارخواب، پرده ای سینمایی نصب کرده ایم که کاوه از زیرزمین باغ دماوند از میان هزارویک خرت و پرت دورانِ نوجوانی اش بیرون کشیده است. نزدیک دو ماه است که این، به قول خودش، سینمای هوایی را علم کرده. اول فقط خودمان دو تا بودیم و کم کم همسایه ها آمدند. هر تراسی و بهارخوابی دو نفر سه نفر، چهار و پنج نفر.
خط تیزی از نور روی پیشانی کاوه می افتد. پسر آقای کیوان است. چراغی لیزری در دست دارد و حالا رو صورت پدرش انداخته است و پس گردنی خورده است. بر سطح میز، باد در ریزه نانی فوت می کند. هوا خوش است و شام را همین جا خورده ایم.
آقای آبکار زنگ زده است و گفته است زنش صبح بیدار شده است و درباره ی جمله ی آن شب فیلم حرف زده است: «در دنیا چیزی وحشتناک تر از زن و شوهری که از هم متنفرند هست؟» سرِ صبر، با متانت همیشگی اش، خانه را تمیز کرده است و گل ها را آب داده است. ناهار را آماده کرده است و چمدانش را بسته و رفته است.
از داستان «باد در زیتون زاران ما می زد»
فوشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی