نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر دیوار منتشر کرد:
غم و سوگ پس از مرگ عزیزی که به او عشق میورزیم، هزارتویی پرپیچ و خم است، پر از احساسات و افکار و تجربیات چندوجهی و یگانه. مسیری پر از پستی و بلندی، منحصر به فرد و به کلی متفاوت از تصورات رایج جامعه. این کتاب ترکیبی است از چکیدهی حدود چهل و چند کتاب دربارهی سوگ و سوگواری و آخرین تحقیقات این حوزه، تجربههای دیگران و آن چه خود به چشم دیده و با قلب احساس کردهام. کتابی دربارهی آن چه سوگ نیست و آن چه هست، چه نباید کرد و چه میشود انجام داد. یک کتاب خودیاری با چاشنی خاطرات شخصی برای آنهایی که قلبشان عزادار است. برای اطرافیان داغداران، برای مشاوران و روانشناسان و برای همهی دیگرانی که یک روز با سوگ چشم در چشم خواهند شد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
سین سوگ عین عشق (زندگی پس از مرگ عزیزانمان) اثر غزاله صدر نویسندهٔ جوان و دختر حمیدرضا صدر، منتقد سینمایی و مفسر فوتبال، است که سال 1402 منتشر شد. این کتاب ترکیبی از تجربههای شخصی و آموختههای نویسنده طی سالها مطالعه دربارهٔ سوگ است و درواقع چکیدهای از چهلوچند کتاب، مصاحبهها و پادکستهایی است که نویسنده گوش داده و تجاربی که با دیگران دربارهٔ سوگ و تجربهٔ آن به اشتراک گذاشته است.
اگر شما هم مانند نویسنده عزیزی را از دست دادهاید بدانید که در تجربهٔ این درد تنها نیستند. اگر متأسفانه عزیزی دارید که قرار است خیلی زود از کنارتان برود، این کتاب دوستی برای شما خواهد شد که به شما کمک میکند سوگ را بهتر درک کنید و یاد بگیرید چطور میتوانید با این غم و فقدان کنار بیایید. حتی اگر تجربهای نداشتهاید و دوست دارید اطلاعاتی دربارهٔ این موضوع کسب کنید نیز، این کتاب بسیار برایتان سودمند خواهد بود.
«سوگ از یک روز گرم تابستانی پا به درون قلب من گذاشت؛ از روز 6 شهریور 1397. از روزی که واژهی سرطان جزئی از مکالمات روزانهی خانوادهمان شد. یا شاید دقیقتر از روز 20 شهریور 1397. از روزی که متوجه شدیم بابا درگیر سرطان کولون مرحلهی چهار است. از وقتی که فهمیدیم سرطان مرحلهی چهار یعنی یک درد بیدرمان. از وقتی فهمیدیم سرطان مرحلهی چهار یعنی آخر خط. یعنی مرگ. مرگ بابا. سوگ از همان روز کنج دل من خانه کرد. شد آن مهمان ناخوانده که از راه میرسد و بدون دعوتِ صاحبخانه لوازمش را برای اقامتی طولانی پهن میکند و پا میاندازد روی پا. از همان جا فهمیدم سوگ لزوماً بعد از مرگ کسی که دوستش داریم از راه نمیرسد. همین که بدانیم قرار است عزیزمان بهزودی از کنارمان برود کافی است تا این مهمان کذایی سروکلهاش پیدا شود و در دلمان جا خوش کند. خانوادهی کوچک سهنفرهمان قبلاً هم با هیولای سرطان دستوپنجه نرم کرده بود. سرنوشت ما با این بیماری نکبتی عجین شده بود. دفعهی اول من کوچکتر از آن بودم که بفهمم چه خبر است. آن زمان هنوز کودک بودم و نمیفهمیدم سرطان چیست و مرحله و درمان چه معنایی دارند. آن روزها فقط میفهمیدم که مادرم هر شش ماه یکبار غیبش میزند و من یک ماهی او را نمیبینم. اما حقیقت ماجرا این بود که آن سالها مادرم با سرطان تیروئيد میجنگید.»
«دی ماه 1398 بود. روز بعد از تولد سیسالگی من. روزی که زندگی ما برای دومینبار دگرگون شد. روزی که من دومین خبر بد عمرم را شنیدم. خبر رسیدن سلولهای سرطانی به مغز بابا و حمله کردنشان به باارزشترین عضو بدنش. به همان عضوی که انباری از اطلاعات بود. همان جایی که مثل یک کامپیوتر کار میکرد. همانی که سرچشمهی چندین و چند کتاب و هزاران مقاله بود. همان عضوی از بدن که هویت ماست. خود ما. خود بابا. سرطانهای مرحلهی چهار در صورت زنده ماندن به مدت کافی تقریباً همیشه در آخر مسیرشان به مغز میرسند. بدن ما سد یا پرده یا مانعی دارد به نام سد خونی مغز که وظیفهاش حفاظت از مغز در مقابل ورود ویروس و باکتری و دیگر ریزمولکولهای خطرناک است. این سد درواقع اجازه نمیدهد خیلی از موادی که وارد خون ما میشوند به مایع برونسلولی مغز برسند و به آن آسیب برسانند. وجود این سد در یک بدن سالم بسیار مهم است، اما بودنش در بدن یک بیمار سرطانی یعنی جلوگیری از رسیدن داروی شیمی درمانی به درون مغز؛ یعنی باز گذاشتن مسیر سلولهای سرطانی برای حمله به مغز؛ یعنی اثر نداشتن شیمی درمانی روی تومورهای داخل مغز. برای بابا هم همین اتفاق افتاد.»
«با مراجعه به دکتر عمومی و بعد دکتر روانپزشک و مشاور روانشناس همگی تشخیص دادند که عامل بروز افسردگی و اضطراب در من اتفاقات پیش آمده بوده است و مشاوره و مصرف قرصهای ضدافسردگی و ضداضطراب را تجویز کردند. من همزمان همینطور شروع کردم به خواندن کتابهای معروف و مهم در مورد سوگ و سوگواری. میدانستم بابا دیگر دارد به انتهای راه نزدیک میشود و من باید خودم را آماده کنم. از آنجایی که از کودکی همهچیز را از کتابها آموخته بودم، اینبار هم به کتاب پناه بردم. پس خواندم و خواندم و خواندم. بابا تا بهار سال 1400 حالش خوب بود، تا تولد شصتوپنجسالگیاش. آن یک سال بین بهار 99 تا بهار 1400 سال خوبی بود؛ خوب از نوع نسبیاش. از نوع بدون دردش. هر چند چندین و چندبار روی تومور باقیمانده و تومورهای جدید سرش رادیو-جراحی انجام شد، هر چند چندین و چندبار به دلایل گوناگون باز به بیمارستان رفت، هر چند کولون و ریهاش را هم عمل کرد، هر چند به خاطر مصرف داروهای استروئیدی برای جلوگیری از تشنج صورت و بدنش وَرَم کرد. ولی ما دوران خوبی را با هم سپری کردیم و خاطرات قشنگی ساختیم.»
درد و غمی که پس از مرگ یک عزیز و کسی که دوستش داریم تجربه میکنیم، قلب ما را احاطه میکند. این موضوع آنقدر عمیق و ریشهای است که از قدیم موضوع کتابها و شعرهای بسیاری بوده و نویسندگان، شاعران و فیلسوفان زیادی از مرگ، سوگ و فقدان صحبت کردهاند. اما غزاله صدر که خود تجربهٔ از دستدادن عزیزی را داشته، معتقد است که سوگ درست مثل عشق، احساس است، احساسی که بههیچعنوان نمیتوان آن را در واژگان گنجاند و تجربهٔ هر شخصی در این زمینه منحصربهفرد خواهد بود. مطالعه و تحقیق این نویسنده در مورد سوگ مدتها قبل از مرگ پدرش و زمانی آغاز شد که متوجه شد پدرش به سرطانی وخیم مبتلاست و او باید خود را برای مواجهه با مرگ پدرش آماده کند. بنابراین او اکثر کتابهای حوزهٔ روانشناسی در مورد سوگ و مرگ را خواند و سخنان افراد مشهور در اینباره را بررسی کرد. او در حین مطالعه به این حقیقت دست یافت که آنچه یک فرد عزادار مثل او احساس میکند با آنچه اطرافیان فکر میکنند و از او انتظار دارند بهکلی متفاوت است. او هر چه بیشتر مطالعه و تحقیق کرد و با افراد سوگوار صحبت کرد، بیشتر به این فکر افتاد که هر آنچه یاد گرفته است را در دسترس دیگران قرار دهد و بدین ترتیب کتاب سین سوگ و عین عشق منتشر شد.
موضوع کتابِ سین سوگ عین عشق دربارهٔ عشق، مرگ و سوگِ پس از مرگ است و تمام آنچه به همراه این تجربه وارد زندگی شما میشود. این کتاب به شما میگوید که سوگ چه هست و چه نیست؛ چه احساساتی را ممکن است در شما بیدار کند یا پدید آورد و باعث چه تغییراتی خواهد شد. با خواندن این کتاب متوجه میشوید که چطور میتوانید با مرگ و سوگ روبهرو شوید و چه کارهایی میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند و یا اینکه از دست اطرافیان چه کاری ساخته است. این کتاب درواقع دایرهالمعارفی دربارهٔ سوگ است که براساس جدیدترین نظریه و تحقیقات و نظرات کارشناسهای دنیا نوشته شده است. این کتاب درواقع کوششی است برای تغییر نوع دیدگاه خواننده به مرگ و سوگ و تغییر اطلاعات غلطی که دهههاست میان مردم و همینطور برخی متخصصان جا افتاده است.
• کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی اثر حمیدرضا صدر نویسنده، منتقد سینما و مفسر فوتبال و درواقع خاطراتی به نوشتهٔ او دربارهٔ تجربهٔ بیماریاش است. او در این کتاب از جنگیدن با بیماری، هراسها و امیدهایش میگوید و سختترین و نزدیکترین لحظههایش با مرگ را به تصویر کشیده است.
• کتاب مرگ را جدی نگیر اثر استیون ندلر فیلسوف آمریکایی و استاد فلسفه است. او در این کتاب از عقاید اسپینوزا دربارهٔ مرگ میگوید و به شما نشان میدهد این روشنفکر چطور از زوایای مختلف به مهمترین مفاهیم انسانی نگاه انداخته است.
• کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست اثر مگان دیواین رواندرمانگر، سخنران و نویسندهٔ آمریکایی است. او که خود با غم و سوگ بیگانه نیست، در این کتاب به شما نشان میدهد فقدان و غمواندوه بیماری نیست و دورهٔ خاصی نمیتوان برای کنارآمدن با سوگ تعیین کرد. او در این کتاب از تجربیات شخصی خودش میگوید و نگرش جدیدی را برای مواجهه با سوگ معرفی میکند.
غزاله صدر نویسندهٔ معاصر در سال 1368 در تهران به دنیا آمد. او دختر حمیدرضا صدر نویسنده، منتقد سینما و مفسر فوتبال است که کتاب «از قیطریه تا اورنج کانتی» را نوشت و در سال 1400 بهدلیل ابتلا به سرطان درگذشت. غزاله صدر مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشدش را در رشتهٔ ادبیات انگلیسی از دانشگاه شهید بهشتی اخذ کرده است.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.