وقتی سپهری خندید

(0)

1,300,000ریال

1,170,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
37

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب وقتی سپهری خندید

انتشارات امید سخن منتشر کرد:
هوای آفتابی نیمروز، حال و هوای سال نو را در حیاط خانه پدری پراکنده بود. یاد دوران کودکی اش افتاد. یادش آمد آن زمانی را که پدرش نهال گردو را می کاشت. آن نهال کوچک و نحیف اکنون درخت بزرگ و تنومندی شده که بیشتر فضای حیاط خانه را اشغال کرده است. افسوس که درخت گردو هست ولی پدر نیست! با سینه ای پر از افسوس و اندوه قدم زنان از حیاط گذشت و وارد خانه شد. مادرش را دید که چادر سفید بر سر در حال خواندن نماز است. تابش نور آفتاب از پنجره بزرگ اتاق بر گلدان های حسن یوسف و شمعدانی جلوی پنجره و تصویر مادر در حال خواندن نماز، فضایی دلنواز و معنویتی ابدی نمایان کرده بود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی