مفاخر ملی مذهبی

مفاخر ملی مذهبی (13)(غروب آبی رود)

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
73

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مفاخر ملی مذهبی

علی، دوست و یار کودکی شهید مهدی باکری است و ماموریت دارد او را از دجله به عقبه خط برگرداند اما معلوم نیست که شهید باکری کجاست. در حین جستجو خاطرات گذشته مهدی و حالات و روحیات او برایش زنده می‌شود. وی تا آخرین لحظه از جستجوی خود دست برنمی‌دارد و جبهه‌های مختلف را به دنبالش می‌جوید اما رفتن باکری بی بازگشت است. . . نمی‌شود از روزهای جبهه گفت و برخی نام‌ها را به خاطر نیاورد. نمی‌توانی نام دجله را بیاوری و نام شهید مهدی باکری بر سر زبانت، روحت و جانت ننشیند. «غروب آبی رود» روایت زندگی شهید مهدی باکری –فرمانده لشکر ??عاشورا- است از زبان علی ساقی، دوست و همرزم‌اش که ماموریت پیدا می‌کند به دنبال او برود و او را به این سوی دجله بیاورد. نویسنده در مسیر روایت خود،‌گاه نقبی به گذشته می‌زند و با تغییر راوی از اول شخص به سوم شخص، بخشی از زندگی گذشته این شهید را از کودکی تا زمان حضور در جبهه و عملیات‌های مختلف بازگو می‌کند. داستان پیچیده در تردید‌ها، تفکرات و پرسش‌های شاعرانه راوی است از خودش و جهان پیرامونش. جهانگیر خسروشاهی، برای روایت زندگی مردی چون باکری، به نثری شاعرانه همچون ماهیت وجود آن شهید روی می‌آورد و هر فصل را با پرسشی نظیر این آغاز می‌کند که «آیا می‌توان به سادگی وسعت وجودی مردانی را یافت که در اوج قدرت، تغییرات روزانه یک غنچه گل محمدی آنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟» نویسنده در این کتاب به بخش‌هایی از زندگی شهید باکری از جمله دوران مدرسه و دانشگاه، فرار از سربازی به فتوای امام، شهادت حمید و نحوه برخورد مهدی با این واقعه و همچنین نحوه شهادت او می‌پردازد.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی