نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر میلکان منتشر کرد:
شما بین کارِ درست و کارِ خوب کدام را انتخاب میکنید؟ نگرش هر کس به دنیا جهتدهندهی تصمیمهای روزمرهاش است؛ درست همان چیزی که در بلندمدت تأثیرات عمیقی بر زندگی و سرنوشتش خواهد گذاشت.
موج موفقیتپرستی جنونآمیزی که از در و دیوار تبلیغ میشود، شما را هم ناخواسته با خودش به هر طرف میکشاند؟! زندگی سرشار اما در گروِ حس رضایت از خود و دنبالکردن ارزشهای شخصی است. چه کسی دغدغهها و اولویتهای زندگی را برایتان مشخص کرده؟ افسردگی و فرسودگی بیشتر از همه سراغ کسی میرود که به پدیدههای مختلفِ زندگی وزنِ درستی نداده.
در گفتوگوهای بینقاب، محمدامین ضرابی، پزشک و نویسندهی ایرانی، از دل صحبتهای عادی و روزمره به نگرانیها و دغدغههای عادی ما ایرانیها میپردازد و تلاش میکند پاسخی درخور برای آنها بیابد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
گفتوگوهای بینقاب اثر محمد امین ضرابی پزشک و نویسندهٔ ایرانی است که در سال ۱۴۰۳ منتشر شد. نویسنده در این کتاب به مباحثی همچون دوراهیهای اخلاقی و فشار روانی پرداخته است و سعی دارد انسا»ها را به زندگی در لحظه بکشاند. او در این کتاب مباحثی دربارهٔ مهمترین دغدغههای انسان امروز مطرح کرده است و با رویکردی صریح و بیپرده، شما را به مبارزه با چالشهای معمول زندگی دعوت میکند.
آیا تا به امروز فشار روانی دنیای دستاوردمحوری که در آن زندگی میکنیم روی دوش شما سنگینی کرده است؟ آیا شما هم ناخواسته وارد موج موفقیتپرستی زمانهٔ خود شدهاید و به ناگاه احساس دستکشیدن از ارزشهای شخصیتان در ازای رسیدن به دستاوردها تلنگری به ذهن شما زده است؟ آیا تابهحال برای شما پیش آمده که محکوم به انتخاب کردن باشید؟ اگر چنین است، این کتاب برای شماست. کتاب گفتوگوهای بینقاب یک همراه و راهنما برای مقابله با چالشهای زندگی مدرن است.
«معمولاً وقتی بعدازظهری سرم بیکلاه باشد و همسرش دست فرزندم را بگیرد و از خانه بیرون ببرد، در خانه بند نمیشوم. اول چایی دم میکنم و شروع میکنم به کتابخواندن. اما بعد از اینکه چایی دم کشید و دو یا سه استکان از آن نوشیدم و ده الی بیست صفحه از کتاب محبوبم را خواندم، از جایم بلند میشوم، لباسم را میپوشم و از خانه بیرون میزنم. اگر کاری مثل بنزینزدن یا خرید برای خانه داشته باشم، انجامش میدهم. تماس تلفنیای بخواهم بگیرم، میگیرم. خلاصه هر کاری که در بودنِ همسر و فرزندم انجامدادنش اتلاف وقت تلقی میشود به پایان میرسانم تا در زمان حضورشان از بودن در کنار آنها لذتی تمامعیار ببرم. اما آن روز بعدازظهر، همان بعدازظهری که هیچوقت خیال نمیکرد بهشکلی پیشبینیناپذیر و از قبل برنامهریزی نشده اتفاق بیفتد، واقعاً هیچکاری برای انجامدادن نداشتم. و این حالات کمتر در زندگی آدمی مثل من اتفاق میافتد. نه،نه، اشتباه نکنید. منظورم این نیست که همیشه مثل یک تاجر مشغول کار یا تلفنزدن هستم یا در رشتهٔ خودم همیشه در حال درمان بیماران یا... من فقط سعی میکنم بهجای نشستن بایستم و بهجای ایستادن حرکت کنم و بهجای حرکت کردن کاری یا هدفی مشخص انجام دهم. اما اینکه نتیجهٔ آن کار چقدر دردی را از خودم یا دیگری به طور خاص و بشریت به طور عام دوا کند اصلاً معلوم نیست.»
«در این میان که من داشتم قدم میزدم و کتابها را گاهی نوازش و گاهی نگاه میکردم، مشتریها هم میآمدند و میرفتند. میدانم شاید کار درستی نباشد، اما معمولاً به صحبتهایشان گوش میکنم. البته، هم فضای آنجا خیلی کوچک است و تو ناگزیر صداها را از نزدیک و واضح میشنوی و هم شنیدن صدای افراد در کتابفروشی یعنی شنیدن مکالمهٔ آنها با کتابفروش و طرح دو سؤالِ اصلیِ فلان کتاب را دارید؟ و قیمت فلان کتاب چقدر است؟ پس یعنی فضولی خاصی در کار نیست. اما از اینکه ببینم مردم این روزها چه کتابهایی را بهقصد مطالعهٔ شخصی یا هدیهدادن میخرند لذت میبرم و معمولاً بعد از یک ساعت ماندن در کتابفروشی و آمدنورفتن عدهٔ بسیار، با خودم تحلیلهای سطحیای میکنم. مثلاً اینکه هیچوقت نمیبینم کتابهایی که به چاپهای بالا رسیدهاند هر از چند دقیقهای یک مشتری به دنبالشان بیاید و سراغ آنها را بگیرد. البته همانطور که گفتم، این تحلیللهای سطحی و زودتر از موعد است و باید درستِ آن را از خود فروشنده شنید. یا مثلاً برایم جالب است که ببینم چند نفر از مشتریها برای خرید کتاب نمیآیند و به دنبال دفترچه یادداشت و عروسک و جورچین و ... هستند. در همین حین که مشتریها میآمدند و میرفتند، نریمان مدام تعارف میکرد که بنشینم و برایم چایی با شیرینی بیاورد. من البته از شنیدن این پیشنهاد که مثل آب نطلبیده مراد است خوشحال میشوم، اما از طرفی نمیتوانم جلوِ آن همه آدم که تودرتوی هم ایستادهاند چایی هورت بکشم و چیزی گاز بزنم.»
«خانم دکتر کیفدستیاش را روی ساعدش تنظیم کرد و من احساس کردم این کار او نشان از آمادهشدن برای ورود به راند بعدی گفتوشنود ماست و بعد گفت:
«نه لزوماً دروغ. شاید من فکر کنم که ذرهای از حقیقت را میدانم و مثلاً تا حدود به این امر اعتقاد داشته باشم که باید کار درست را انجام داد و بنابراین فکر نکنم که بیان آن دروغ است. بلکه فکر کنم همانطور که یک جورچین صدتکه با یک تکه کامل نمیشود، پس یک حقیقت منسجم هم نمیتواند با ذرهٔ کوچک دانشی که من دارم کامل شود. پس، از گفتن آن صرفنظر میکنم و به شما میگویم که نمیدانم و در نتیجه با گفتن نمیدانم کار درست را انجام میدهم.»
با دیدنِ نگاه متفکرانه و پُر شک من اضافه کرد: «آقای دکتر، منظورم این است که در پاسخ به شما فقط زمانی میتوانم بگویم باید کار درست را انجام داد که من دربارهٔ کار درست اطلاعات درست، کافی و لازم را داشته باشم، نه اینکه بیاطلاع و روی هوا حرف بزنم.»
من در پاسخ گفتم: «بله منظورتان را متوجه شدم. اما نظرتان چیست که موضوع ر ااز جنبهٔ دیگری بررسی کنیم. یعنی بهجای فلسفیدنِ صرف، یکی از کاربردهای آن را در زندگی کاری یا روابط انسانی بررسی کنیم. بالأخره هر چه باشد، همهٔ ما خوب میدانیم دانشی که در بازو ساکن نشود در نهایت نفعی ندارد، بلکه در مواردی وبال گردن ماست. اما اگر چیزی که یاد گرفتهایم در عمل هم استفاده شود، آن وقت است که به معنای واقعی کلمه به دردمان خورده است.»»
کتاب گفتوگوهای بینقاب، کتابی خودیاری است که موضوعاتش از دل صحبتهای عادی و روزمره بیرون آمده و نویسنده در این کتاب سعی کرده است به دغدغهها و نگرانیهای هر روزهٔ مردم بپردازد و پاسخی درخور به آنها بدهد. این کتاب به پنج فصل مختلف تقسیم شده و نویسنده در هر یک از فصول به مواردی در خصوص دغدغههای امروزهٔ انسانها و خطاهای شناختی پرداخته است. در فصل اول این کتاب نویسنده به موضوع رایج انتخابکردن و مردد ماندن میان دو تصمیم پرداخته است و به شما نشان میدهد اگر در موقعیتهای سردرگمی گرفتار شدید چطور باید از این تنگنا خارج شوید و دست به انتخاب درست بزنید. در فصل دوم این کتاب شما با مبحث فشارهای روانیای آشنا خواهید شد که دنیای دستاوردمحور امروز بر روی دوش شما گذاشته است. در فصل سوم این کتاب با موضوع «زندگی در لحظه» نویسنده به مبحث چگونگی زندگیکردن در لحظهٔ حال پرداخته است و به شما نشان میدهد چطور میتوانید درگیری و برنامهریزی برای آینده را کنار بگذارید و از زندگیکردن در لحظهٔ حال لذت ببرید. در فصل چهارم این کتاب شما با مبحث ارزشهای زندگی آشنا خواهید شد و نویسنده به ارزشهایی پرداخته که خانواده، جامعه یا مدرسه به ما تحمیل میکنند و به شما نشان میدهد چطور میتوانید به اشتباه بودن ارزشهایتان پی ببرید، دست از آنها بکشید و به ارزشهای نو و کارآمدی بپردازید که زندگیتان را تغییر خواهند داد.
• فصل یکم: کارِ خوب یا درست؟
• فصل دوم: معمولی یا خارقالعاده؟
• فصل سوم: زندگی در لحظه
• فصل چهارم: وزن چیزها
• فصل پنجم: صفر یا صد؟ هیچکدام!
• کتاب اتاق تاریک فیل اثر دیگری از محمد امین ضرابی پزشک و نویسندهٔ ایرانی است. در این کتاب که نام آن از داستان مولانا گرفته شده است، نویسنده کوشیده است که با هفده جستار به موضوعاتی اشاره کند که از چندین جنبه درخور توجه هستند؛ موضوعاتی که هر روز نادانسته با آنها سروکار داریم و به نحوری بر زندگی ما اثر میگذارند. تمامی جستارهای این کتاب براساس آخرین و معتبرترین مقالات، پژوهشها، نشریات و کتابهای حوزهٔ علومشناختی، جامعهشناسی و رفتارشناسی نوشته شدهاند.
• کتاب قصه تراپی اثر شاهین شرافتی گویندهٔ رادیو و مجری تلویزیون است که به واسطهٔ اجراهایش در برنامههای تلویزیونی و همکاری با برنامهٔ «کتابباز» به شهرت زیادی رسید. او در این کتاب داستانهای کوتاه و تأثیرگذاری را روایت کرده است و در خلال این داستانها، به موضوعات بنیادین در حوزههای روانشناسی اشاره کرده است و البته بر راههای شناخت و اهمیت رسیدگی به آنها تا مرحلهٔ درمان توسط درمانگران تأکید میکند.
محمد امین ضرابی پزشک عمومی و نویسنده در ۱۳۷۲ به دنیا آمد. او در زمینهٔ شناخت روان، رفتار و ذهن مینویسد. کتاب «اتاق تاریک فیل» اولین اثر او بود که در سال ۱۴۰۲ منتشر شد. این نویسنده معمولاً در آثارش به مسائل روانشناختی و فلسفی دنیای معاصر میپردازد و با ترکیب داستانپردازی و تحلیلهای روانشناختی به خوانندگان کمک میکند تا با چالشهای مختلف زندگی روبهرو شوند.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.