نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات چشمه منتشر کرد :
چشم هاش را من ندوختم نیازی نبود چشم های مادرش را ملا من دوختم بس که می ترسید خال خالور بود مادرش به آشیان
خودش بزرگ شده بود به من اعتماد نمی کرد خودم برایش طعمه بستم جوری که نه پایش شکست نه ناخنش خط برداشت. سال ها بود دست به تله نبرده بودم. قوشگیری اما در خونم بود. چشمم پای پرنده حفظ داشت. قول پدرم از خُردی یادم بود که میگفت وقت گرفتن پای جوجه اگر بشکند دیگر آن شکارگیری نمیشود که باید بشود باز باشد بدتر که باز خاطره باز است ترس میرود در جانش گوشتش شل میشود وقت جهیدن نعوذ بالله مثال آدمیزادی که بچگی در چاه افتاده بزرگ که بشود ازش مقنی در نمی آید ،هیچ به زور میتوان بیل داد دستش گفت بکن پدرم که بچه بود همین بلا سرش آمده بود.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.