مجمع‌الوحوش

(0)

1,600,000ریال

1,440,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
309

علاقه مندان به این کتاب
4

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مجمع‌الوحوش

انتشارات چشمه منتشر کرد :
چشم هاش را من ندوختم نیازی نبود چشم های مادرش را ملا من دوختم بس که می ترسید خال خالور بود مادرش به آشیان
خودش بزرگ شده بود به من اعتماد نمی کرد خودم برایش طعمه بستم جوری که نه پایش شکست نه ناخنش خط برداشت. سال ها بود دست به تله نبرده بودم. قوشگیری اما در خونم بود. چشمم پای پرنده حفظ داشت. قول پدرم از خُردی یادم بود که میگفت وقت گرفتن پای جوجه اگر بشکند دیگر آن شکارگیری نمیشود که باید بشود باز باشد بدتر که باز خاطره باز است ترس میرود در جانش گوشتش شل میشود وقت جهیدن نعوذ بالله مثال آدمیزادی که بچگی در چاه افتاده بزرگ که بشود ازش مقنی در نمی آید ،هیچ به زور میتوان بیل داد دستش گفت بکن پدرم که بچه بود همین بلا سرش آمده بود.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • پالتوئی
    • شومیز
    • 142 صفحه
    • 48 گرم
    • 3
    • 1403

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی