مواجهه با مرگ
تخفیف

%10

مواجهه با مرگ (مقدمه ای برفلسفه)

(0)

980,000ریال

882,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
16

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مواجهه با مرگ

انتشارات میردشتی منتشر کرد:
فرانسواز دستور، پدیدارشناس فرانسوی، در کتاب چگونه با مرگ مواجه شویم، این پرسش را از نگاهی فلسفی ولی به زبانی خلاصه و روشن برای خوانندهٔ ناآشنا به حوزهٔ فلسفه پاسخ می‌دهد. نویسنده پیش از این هم کتاب‌های متعددی دربارهٔ این موضوع و از نگاهی هایدگری نوشته است؛ از جمله کتاب چگونه با مرگ زندگی کنیم و رساله‌ای به نام مرگ: جستاری دربارهٔ تناهی.

دو رویداد در زندگی هست که هیچ‌کس به آن دسترسی مستقیم ندارد؛ تولد و مرگ. وجه مشترک هردو این است که از بیرون بر وجود آدم وارد می‌شود. از مرگ چه می‌دانیم؟ هیچ‌یک از دانسته‌های ما دربارهٔ آن را نمی‌توان نتیجهٔ تجربهٔ شخصی دانست. هیچ‌کس نمی‌تواند مرگ خودش را پیش خود نمایان کند و تصور دقیقی از آن داشته باشد، چون رویدادی است که به زندگی‌اش تعلق ندارد. بنابراین تا وقتی زنده‌ایم از مرگ هیچ نمی‌دانیم. به قول ویتگنشتاین در اواخر رسالهٔ منطقی‌ـ‌فلسفی: «مرگْ رویدادی در زندگی نیست. انسان مرگ را تجربه نمی‌کند.» اپیکور برپایهٔ همین اندیشه می‌گفت مرگ برای ما مسئله نیست. ولی فرانسواز دستور برخلاف ویتگنشتاین و اپیکور و به دلیل رویکرد هایدگری‌اش، نه‌فقط از رودررویی با مسئلهٔ مرگ نمی‌پرهیزد، بلکه اندیشیدن به آن و اضطراب ناشی از این اندیشه را شرطی می‌داند برای کسب آگاهی از خویشتن. من باید امکانِ نبودن‌ام را برعهده بگیرم و این به معنای دقیق کلمه، وظیفهٔ هر آدمی است که مرگ خودش را بپذیرد. ولی «پذیرفتن» در اینجا نه به معنای «شکست» است و نه به معنای رواقی‌گری. باید مرگم را بپذیرم چون به‌هرحال مرگِ «من» است و درنتیجه یکی از شرایط حاکم بر زندگی‌ام. مرگْ محدودیتی در برابر زندگی نیست، بلکه افقی است در برابرش و شرط لازم برای شکوفایی زندگی در گسترهٔ زمان.

نویسنده این دیدگاه را در سه فصل توضیح می‌دهد. فصل اول با عنوان «غلبه بر مرگ،» به سراغ مرگ دیگران و مسائل مرتبط با آن از جمله ماتم می‌رویم. در تمام سنت‌های موجود، از دورهٔ باستان تا امروز، آیین‌هایی وجود دارد که هدف از آن‌ها غالباً معنا بخشیدن به مرگ و مقابله با اضطرابی است که در مواجهه با بدن مردگان به زندگان دست می‌دهد. چگونه می‌توان بر وجود انسان را که مرده است تأکید کنیم و در عین حال بپذیریم که دیگر از دست رفته است؟ ادیان و نیز بسیاری از سنت‌های فکری و اساطیری بدین منظور بر جاودانگی روح تأکید می‌کنند و با همین هدف به آیین‌هایی برای ماتم و خاکسپاری رو می‌آورند. ولی هدف اصلی این آیین‌ها درواقع برقرار کردن پیوند میان زندگان و مردگان است و همچنین عبور از مرزهای زندگی و گذار به زندگی دیگری که همهٔ افراد جامعه، همه مرده و هم زنده، به آن تعلق دارند. آیا این همان پیوندی نیست که امروزه در جامعهٔ مدرن از دست داده‌ایم؟ ماتم برای انسان‌های جامعهٔ مدرن بیش‌ازپیش به امری خصوصی تبدیل شده و باور به جاودانگی روح در نظر مرگ کمرنگ شده است. مردم امروزه اندیشهٔ مرگ «خودشان» مثل دستمالی فرسوده از زندگی دور می‌اندازند و مدام برای تداوم بخشیدن به زمان عمرشان دست‌به‌دمان علوم طبیعی می‌شوند.

در فصل دوم با عنوان «خنثی کردن مرگ،» نویسنده توضیح می‌دهد که مرگ بیش از هرچیز اضطرابی است که انسان را وامی‌دارد در تنهایی به مرگ خودش فکر کند و نگران پایان امکان‌های پیش رویش باشد. هرکسی در مواجهه با نگرانی از نابود شدن، دست‌به‌کار تمهیداتی می‌شود؛ مثلاً تولیدمثل برای باقی گذاشتن انسان‌هایی که زندگی‌شان بعد از ما ادامه دارد، یا نوشتن با هدف حفظ سخنی که باد هواست و در دم از دست می‌رود. برخی از این تمهیدات دست‌کم شباهت‌هایی به نامیرا شدن دارند و برخی دیگر توهمی بیش نیستند.

نهایتاً فرانسواز دستور در فصل سوم و پایانی با عنوان «پذیرش مرگ،» ابتدا خطاهای انسان مدرن را توضیح می‌دهد که سعی می‌کند پایان‌پذیری خودش را انکار کند. نویسنده سپس توضیح می‌دهد که چرا پذیرش مرگ ضروری است. مثلاً نشان می‌دهد که چرا ادیان بر آماده شدن برای مرگ و انتظار آن تأکید کرده‌اند. مؤمنان می‌کوشند در طول زندگیشان هنر مردن را بیاموزند و خود را برای زندگی جاودانه آماده کنند و این در نظرشان نوعی غلبه بر مرگ است. این هنر را در آموزه‌های برخی از فیلسوفان نیز می‌بینیم. به نظر ایشان، فلسفه باید از باورهای عمومی دربارهٔ مرگ دوری کند، از مرزهای زندگی محسوس و ظاهری بگذرد و به زندگی (جاودانهٔ) روح بپردازد. وجه مشترک همهٔ این دیدگاه‌ها (چه ادیان و اساطیر و چه فیلسوفان) مهارت و تسلط بر مرگ است. پس آیا برای اینکه دیگر از مرگ نترسیم، باید همهٔ پیوندهای محسوس و ظاهری را کنار بگذاریم؟ فرانسواز دستور می‌گوید صرفاً با فکر کردن نمی‌تواند مرگ را شکست داد و به‌جای تلاش برای کنار گذاشتن اضطراب از مرگ، باید با تمام وجود به دل این اضطراب زد. با آگاه شدن از پایان‌پذیریِ زندگی، درهای وجودمان به روی ما و دیگران و دنیا گشوده می‌شود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی