تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مهاجر منتشر کرد :
( قسمتی کوتاه از نمایشنامه زندانی شماره ۱۴۰۰ / ۴۶۶ )
زندانبان: (خطاب به زندانی۴۶۶ )... مطمئن هستم که بالاخره به حرف میای. یا از حرف زدن در بیرون از زندان خواهی افتاد. در اینجا زمان به اندازه کافی خواهیم داشت ،کندتر، و طولانی تر ...
(زندانبان از خط میانی صحنه عبور کرده و به سلول زندانی ۱۴۰۰ / نزدیک میشود)
زندانبان: هرگز اینگونه فکر نکن ،هرگز. تو یک مولی، و غیر عرب هستی در آن سوی و داخل دخمه و من بیرون و در این سوی. نه نه، ما هرگز مانند هم نخواهیم شد. چرا که این ما بودیم که همیشه، با شمشیرهای اخته و گداخته خود بر شما تاخته و چیره گشته ایم. (با فریاد) و این ما بودیم که شما را از بردگی و کفر نجات دادیم بله نجات دادیم. ما شما را با شمشیر آزاد ساختیم، و با زنجیر به سوی بهشت خواهیم کشاند. این حکمی از سوی خداوند بر ماست.
ساعت ها رو به عقب برگردون؛
اگه فرصتی هنوزم مونده.
بگو تو گذشته چی میبینی،
که از آینده ترو ترسونده.
....
( قسمتی کوتاه از نمایشنامه زندانی شماره صفر - بدون شخص بازی )
پشت این همه شب تکراری،
زخمی خاطره،
تنها ماندم.
تو.
به اندازه نوشیدن یک چای،
زمان را به عقب برگردان،
زخمی خاطره،
پی تاریکی نمان.
.....
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر مهاجر
