چشمهایش میخندد

چشمهایش میخندد

(6)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
313

علاقه مندان به این کتاب
4

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب چشمهایش میخندد

من همیشه احساس می‌کردم که پدر همین‌جاهاست. یعنی جای دوری نرفته. فکر می‌کردم همین دوروبر‌اس. حتی یه‌جایی توی همین خونه. خیلیا به ما گفتن که پدر حتماً مرده، وگرنه توی این همه سال، یه خبری ازش می‌رسید. شاید مادرم باور کرده باشه، ولی من هیچ‌وقت باور نکردم. یه‌چیزی توی قلبم بهم میگه، پدر من هنوز زنده‌ست و یه روز دوباره بر‌میگرده. کی میدونه‌؟ شاید از همین در بیاد تو و از من یه لیوان آب بخواد.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی