کوچه نقاش‌ها
تخفیف

%10

کوچه نقاش‌ها

(5)

2,500,000ریال

2,250,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
444

علاقه مندان به این کتاب
7

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کوچه نقاش‌ها

... فرصت را خوب دیدم و نیرو را بر پا دادم. فضا عوض شد. وقتی عشق آمد وسط، اگر کسی هم خوف داشت، رو نمیکرد. دلها قرص شد با ذکر خدا، بعد گروهان فدک و بقیع را فرستادم سمت چپ نعل اسبی و گروهان نینوا را سمت راست، رفته بودیم تکلیفمان را با عراق یکسره کنیم. از سه طرف خوردیم با پاتک. دریای آتش و خون شد. خودم هم خل بازی ام گل کرده بود. بلندگو را گرفتم و راه افتادم وسط بچه ها تا رجز بخوانم و روحیه بدهم. نمی دانم برای خدا بود یا برای خودم؛ خوفم را پنهان کردم و راست ایستادم!...

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سیده مریم قادری
    • پاسخ به نظر

    خاطرات فرمانده گردان لوطی‌های تهرون (میثم) که دِلی رفتند پای کار جنگ. دستمال یزدی بردار و بیا بشینیم پای قصه‌هاشون که های های گریه در پیش است... روح همه شون شاد.

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی