تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
میرقاسم میرحسینی متولد مرداد 1342 در روستای صفدربیک سیستان است . تحصیلات راهنمایی و ابتدایی خود را در روستای حزنیک و هنرستان خود را در زابل سپری می کند . دردوران انقلاب هم با شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه سهمی در انقلاب ایفا می کند. درسال 1360به عضویت رسمی سپاه درمی آیدو همزمان با عملیات بیت المقدس به جبهه می رود و به عنوان معاون گردان برای آزادی خرمشهر تلاش می کند . و یک سال بعد در عملیات رمضان به عنوان فرمانده گردان اعزام می شود .در عملیات والفجر 3 و والفجر 4 شرکت م یکند و مجروح می شود . وی همچنین در عملیات لشکر 41 ثارالله و والفجر 8 نیز شرکت می کند و سرانجام در عملیات کربلای 5 در بیست و سه سالگی به شهادت می رسد .این کتاب به پاره ای از داستان زندگی سردار شهید میرحسینی می پردازد. سارا عرفانی که پیش‌تر در زندگینامه‌نویسی داستانی برای مفاخر و چهره‌های انقلاب، کتاب‌هایی از جمله «پروانه‌ای که سوخت» را نوشته، نویسنده این اثر نیز هست. عرفانی شبیه خیلی از قصه‌های فرماندهان، فشرده‌ای از کتاب را در «از همان دوران کودکی» جمع کرده و سپس سراغ قصه‌های اصلی رفته است. او از همان داستان اول، پایبندی و مقید بودن میرقاسم را در نرفتن به سینما و رعایت شرع مقدس اسلام یادآور می‌شود. دوستان همکلاسی میرقاسم می‌خواهند او را به هر قیمتی شده به سینما ببرند، اما سینمای قبل از انقلاب، جایی برای یک آدم حزب‌اللهی نیست. قصه دوم، اما برشی از دوران جوانی میرقاسم را تصویر می‌کند و فاصله زمانی آن با داستان اول زیاد است. او که حالا در جمع سپاهیان است، به اصرار خواهرزاده‌اش واسطه حضور او در جبهه می‌شود و .... قصه بعدی مربوط به یک شیعه عراقی است که خودش را تسلیم نیروهای ایرانی می‌کند. اگر میرقاسم در این صحنه حضور نداشت، حتماً او کشته شده بود، اما سرباز عراقی لباس بسیجی می‌پوشد و .... عرفانی تلاش کرده تا داستان‌ها در نهایت ایجاز و کوتاهی بیان شوند و حرف اضافه‌ای در آنها نباشد. قصه‌ها نهایتاً شش ـ هفت صفحه‌ای‌اند و در یک نگاه خوانده می‌شوند. کتاب 10 قصه با ریتم تند دارد.
نشر سوره مهر
