نظر خود را برای ما ثبت کنید
کتاب حاضر، خاطرات خودنگاشت یک زن پرستار آبادانى است. وى با یادآورى مشاهدات و شنیده هاى خود به ذکر وقایع سال اول جنگ ایران و عراق در شهرهاى آبادان، خرمشهر، بهبهان،تهران و دزفول پرداخته است. راوى و همسرش به عنوان کادرموظف نیروى هوایى ارتش در بیمارستان پایگاه وحدتى دزفول خدمت مىکرده اند. نویسنده در سى ام شهریور ماه 1359، در روزهاى پایانى مرخصى زایمان، به آبادان مى رود تا دو فرزند خردسالش را به پدر و مادر خود بسپارد. در همان هنگام، با شروع جنگ و حمله عراق به خرمشهر وآبادان، راوى به همراه پدر و مادرش و بچه ها مجبور مى شوند خانه پدرى را ترک کرده و به منزل یکى از اقوام خود در بهبهان بروند. پس از پایان مرخصى به محل کار خود بازمى گردد. مدتى بعد خانه اى درتهران خریدارى مى کنند و ایام مرخصى خود را در آنجا مى گذرانند.حدود یک سال بعد به بیمارستان نیروى هوایى تهران منتقل شده ودر تهران مقیم مى شود. دیدار راوى از اقوام جنگ زده خود، در هتل بین المللى تهران/ ازدواج جوانان در اقامتگاه جنگزده ها/ اخبار تجاوز سربازان عراقى به زنان ودختران ایرانى/ تأثیر روحى و معنوى عده اى از رزمندگان برپرستاران ... از جمله موارد مطرح شده در این کتاب است. برای دیدن چهره زنان ایرانی در دفاع هشت ساله، آیینهای شفافتر از گفتار و نوشتار خود آنان نیست. زنانی که در خطوط مختلف نبرد ایستادهاند تا از آنچه که دوست دارند. دفاع کنند. بسیاری از این زنان به خاک افتادند. بسیاری به اسارت دشمن درآمدند، بسیاری زخم برداشتند، بسیاری بر بالین مجروحان جنگ بیدار ماندند و آنانی که به خانه بازگشتند بسیار نیستند. برای این زنان هنوز جنگ به پایان نرسیده است. زیرا هموراه رنج چشم انتظاری و زخم هایی که با آن هم خانهاند، چون تابلویی از دیواری که امید، هاشورهایی از روشنی بر آن تابنده است. این کتاب، خاطرات خود نوشته یک زن پرستار آبادانی از سال اول جنگ تحمیلی عراق عیله ایران در شهرهای آبادان، خرمشهر، بهبهان، تهران و دزفول است. راوی خاطرات، زنی است که در دزفول به سبب اشتغالش در بیمارستان به عنوان پرستار با بسیاری از مجروحان و رزمندگان ایرانی مواجه بوده است. وی و همسرش، هر دو در بیمارستان نیروی هوایی ارتش در دزفول مشغول خدمت بودند که عراق به طور ناگهانی به ایران حمله می کند. راوی در آن زمان با دو فرزندش، در خرمشهر، به سر می برده است. از همین رو، همراه خانواده پدری به بهبهان میروند و پس از تحمل مشقت و سختیهای بسیار، خانه و کاشانهاش را رها میکند و از مقابل عراقیها میگریزد اما وی برای ادامه خدمت ناگزیر به بیمارستان ارتش در دزفول باز میگردد. بخش اعظم خاطرات به بمبارانهای دزفول، مجروحان شهر و رزمندگان اختصاص دارد.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.