نظر خود را برای ما ثبت کنید
بدو بدو پلههای دانشکده را دو تا یکی بالا میروم میدانم راضیه الان منتظرم. با عجله راه میروم، داخل راهرو با یکی دو تا از بچهها برمیخورم. ـ چهطوری؟ بدو راضیه چندبار از هر کداممان سراغت رو گرفته. از دست خودم لجم میگیره. باز خواب موندم. راضیه را میببینم. در حالیکه به سمتش میروم ، وسط راهرو ایستاده. ـ الهی بمیری از دستت ارحت بشم من، آخه این همه دیر؟! ـ ببخشید راضی جونم الهی فدات شم چادرت رو جمع کن الان اگه حاجآقا اینجا بودند هم اینطوری مثل الان چادرت روی سرت بود؟ اگه گلهِگیات رو به حاجخانم نکردم. حالا یه دفعه دیر شد مگه چی شده؟! ـ نیکرو واقعاً رو داری؟! دو ساعت اینجا منتظرم زیر پام علف سبز شده. ـ کو کجاست من که عاشق سبزه و علفم میدونی که؟ ـ آره میدونم چه گوسفندی هستی تو. ـ بیتربیت مؤدب باش. ـ حرف نزن! بیا جلو ببین چه ساعتی و چه روزهایی رو انتخاب میکنی. ـ من که به نانین و مینا گفتم کلهی سحر کلاس برندارید تا دیروقت هم طول نکشه.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.