کهنه رباط

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
113

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کهنه رباط

انتشارات تندیس منتشر کرد: مهشید دو به شک بود که به بیمارستان فارابی برود یا نه. ساعتش را چند بار پشت سر هم نگاه کرد. نمی دانست در آن بیمارستان درندشت می خواهد دنبال چه کسی بگردد. لحظه ای، کلافه تکیه داد به موتوری که گوشه ای پارک بود؛ داشت منصرف می شد و میخواست برگردد. درمیان ماشینها و جمعیتی که پر سر و صدا می آمدند، که همه میدانستند به کجا می روند، کسی را نمی دید که مثل خودش نداند کجا میخواهد برود و چه پرسشی دارد. یک لحظه چشمش به لباسی لاجوردی خورد... فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی